گنجور

 
صائب تبریزی

ز سر کلاه نمد را چگونه بردارم

که زیر تیغ حوادث همین سپر دارم

چو تخم سوخته از خاک بر نمی آید

سری که من ز خیال تو زیر پر دارم

مرا ز برگ سفر شوق کعبه غافل کرد

مگر چو آبله در راه آب بر دارم

دهم ز شوق جمال تو شستشوی نگاه

به آفتاب اگر بی رخست نظر دارم

ز طوق فاخته دیوانه ای زنجیری

رعونتی که ز آزادگی به سر دارم

توان ز دشمن دانا کناره کرد به عقل

ز تیر کج حذر از راست بیشتر دارم

کجا به سایه بال هما کنم اقبال

سعادتی که من از عشق در نظر دارم

ز دستگیری پیر مغان نیم نومید

اگر چه همچو سبو دست زیر سر دارم

دل از غبار یتیمی نمی توان برداشت

وگرنه بحر گره در دل گهر دارم

ز شوق تیغ تو از گل کنم اگر بستر

زبیقراری خون خار در جگر دارم

به کار عالم فانی نمی رود دستم

ز عجز نیست اگر دست بر کمر دارم

چو نی به ناخن من همچو نیشکر کردند

ازین چه سود که در آستین شکر دارم

کدوی پوچ ز صهبا گرانبها گردد

علاقه بیشتر از سر به درد سر دارم

گزیده است مرا پاس آشنایی خلق

وگرنه آبله ها در دل از سفر دارم

من و جدایی و آنگاه زندگی صائب

لبی به خون خود از تیغ تشنه تر دارم

 
 
 
کلیم

ز ناتوانی خود اینقدر خبر دارم

که از رخش نتوانم که دیده بردارم

زمانه آب متاع کسان خریده و من

نیم پسند زآبی که در گهر دارم

مگر بهانه ماندن شود در آن سر کوی

[...]

صائب تبریزی

به حرف و صوف ز لب مهر از چه بردارم

که پیش تیغ حوادث همین سپر دارم

درین ریاض من آن عندلیب دلگیرم

که در بهار سر خود به زیر پر دارم

سپهر مجمر و انجم سپند می گردد

[...]

قدسی مشهدی

گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم

به روی توست مرا دیده، تا نظر دارم

چو نقش پا به رهت دیده دوختم، ترسم

که بگذری تو، گر از راه دیده بردارم

مباد در دو جهان دستگیر، هیچ‌کسم

[...]

اسیر شهرستانی

پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم

دماغی از گل پیمانه تازه تر دارم

همیشه مستی من جام جم به کف دارد

خبر ندارم و از عالمی خبر دارم

ز سینه صافی خود در حصار فولادم

[...]

بیدل دهلوی

خیال آن مژه عمریست در نظر دارم

درین چمن قلم نرگسی به سر دارم

نیاز من همه ناز، احتیاجم استغنا

گل بهار توام رنگ از که بردارم

وصال اگر ثمر دیده‌ها‌ی بی‌خوابست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه