چه خیال است که دیوانه و شیدا نشویم؟
بوی مشکیم، محال است که رسوا نشویم
عشق ما را پی کاری به جهان آورده است
ادب این است که مشغول تماشا نشویم
پرده راز بود حرف دلیرانه زدن
با تو گستاخ ازانیم که رسوا نشویم
خون بر هم زن اوقات بزرگان هدرست
بی حجابانه چو سیلاب به دریا نشویم
عیش ما چون سر ناخن به گشاد گره است
تا نیفتد به گره کار کسی، وا نشویم!
پای پر آبله باشد صدف بحر سراب
بهتر آن است پی عشوه دنیا نشویم
این غزل آن غزل خواجه نظیری است که گفت
تا سر شیشه می وا نشود وانشویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این غزل به بیان حالت محبت و عشق میپردازد. شاعر از عشق صحبت میکند که آن را باعث ورود به دنیا میداند و میگوید که در این مسیر باید مراقب بود و رسوا نشد. او تأکید میکند که باید به تماشای زیباییهای عشق بپردازیم و از بیادبی خودداری کنیم. همچنین، اشاره میکند که صرفنظر از مشکلات و دشواریها، نباید اجازه دهیم که قضاوتهای دیگران ما را به دردسر بیندازد. غزل در نهایت آن را به یاد شعر خواجه نزیری میبرد که میگوید "تا سر شیشه می وا نشود وانشویم"، به این معنی که باید هوشیار باشیم و از فرو رفتن در مشکلات و وسوسههای دنیا خودداری کنیم.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که ما دیوانه و عاشق نشویم؟ ما به خوشبویی مشک شبیه هستیم و غیرممکن است که در این حال به رسوایی بیفتیم.
هوش مصنوعی: عشق ما باعث شده که به این دنیا بیاییم، اما ادب ایجاب میکند که در یک بررسی عمیق و بیحوصلگی درگیر نشویم و فقط نظارهگر باشیم.
هوش مصنوعی: حرف زدن با تو به گونهای شجاعانه و بیپروا، همچون پردهای از راز است و از این رو، ما تلاش میکنیم که به خاطر آبروداری و عدم رسوایی، احتیاط کنیم.
هوش مصنوعی: زمان و فرصتهای با ارزش بزرگان را به سادگی و بیپروا تباه نکنید؛ مانند سیلابی که بدون وقفه به دریا میریزد و به بیحجابی میماند.
هوش مصنوعی: زندگی ما مانند سر ناخن است که به گرهای شل وابسته است و تا زمانی که کار کسی به گره نیفتد، رها نمیشویم!
هوش مصنوعی: پاهای پُر از آبله بهتر است تا اینکه به دنبال زیباییهای فریبنده دنیا برویم.
هوش مصنوعی: این شعر به داوری در مورد عشق و وابستگی اشاره دارد. شاعر از احساساتی صحبت میکند که در آن عشق و زیبایی، هرچند در نخستین نگاه captivating و جذاب به نظر میرسند، اما در عمق ممکن است درد و رنجی نهفته باشد. او به نوعی به ناامیدی و ناتوانی در تغییر این حالت نیز اشاره میکند، گویی که عشق را در حد یک شیشه میبیند که نمیتوان به راحتی آن را ترک کرد. در واقع، این غزل بر تضاد بین زیبایی و درد عاشقانه تاکید دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مهر بر لب چو سر کیسه ممسک زده ایم
تا سر شیشه می وانشود، وانشویم
همین شعر » بیت ۷
این غزل آن غزل خواجه نظیری است که گفت
تا سر شیشه می وا نشود وانشویم
ما به برهان و خبر پیرو ترسا نشویم
تا رخ بت نپرستیم شکیبا نشویم
در تماشای تو چون آینه گم گردیدیم
که ز پیدایی دیدار تو پیدا نشویم
مهر بر لب چو سر کیسه ممسک زده ایم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.