چند در خاک وطن غنچه بود بال و پرم؟
در سر افتاده چو خورشید هوای سفرم
پیه گرگ است که بر پیرهنم مالیدند
دست چربی که کشیدند عزیزان بر سرم
عیش موری ز ترشرویی من تلخ نشد
نی به ناخن ز چه کردند عبث چون شکرم؟
جگر سنگ به نومیدی من می سوزد
آب حیوانم و از ریگ روان تشنه ترم
سپر تیر حوادث سپر انداختن است
آه اگر صبر نمی داد به دست این سپرم
بس که بی مهری ایام گزیده است مرا
شش جهت خانه زنبور بود در نظرم
سنگ و آهن شده در سوختنم دشمن و دوست
گرچه با دشمن و با دشمن و با دوست چو شیر و شکرم
من که در حسرت پرواز به خاک افتادم
عجبی نیست پر تیر شود بال و پرم
مپسند ای فلک سفله که در صلب صدف
مهره گل شود از گرد کسادی گهرم
تا سر از حلقه بیدارلان برزده ام
خون مرده است سواد دو جهان در نظرم
صائب از کشمکش دهر چنان دلگیرم
که نفس ناخن الماس بود بر جگرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر بیانگر حسرت و ناهنجاریهای زندگی شاعر است. او از غم و رنجی که در وطن کشیده، سخن میگوید و از درد و تلخیهایی که بر او رفته، یاد میکند. شاعر از بیمهری زمانه و دشواریهای زندگی خود گله دارد و به تمثیلهای مختلفی اشاره میکند که نشاندهندهی ناامیدی اوست. او احساس میکند که تحت فشار و سختیهای زیادی زندگی میکند و حتی پرواز و آزادی را نیز در حسرت میبیند. در نهایت، شاعر بر این باور است که باوجود همه سختیها، هنوز توان مقاومت و ادامه دادن را دارد.
هوش مصنوعی: چند روزی در وطن و در دل خاک بودم، اما حالا مثل خورشید که در آسمان افتاده، به سفر و دوری از وطن فکر میکنم.
هوش مصنوعی: در این بیت، اشاره به این است که به من آسیبهایی وارد شده که به خاطر رفتار برخی از عزیزانم است. این آسیبها مشابه به نشانههایی از گرگ و چربی هستند که بر روی من باقی مانده و نشاندهندهی ناپسندی است که از طرف آن عزیزان در زندگیام تجربه کردهام.
هوش مصنوعی: زندگی موری به خاطر زشتی من تلخ نشده است؛ نه اینکه به خاطر ناخنها یا بیهودهکاریهایی که انجام دادند، چون من مثل شکر هستم.
هوش مصنوعی: دل سنگیام به خاطر ناامیدیام میسوزد، و من مانند آب حیوان تشنهام و از ریگ روان نیز بیشتر تشنهام.
هوش مصنوعی: نیاز به آرامش و صبر در برابر مشکلات و چالشهای زندگی را به تصویر میکشد. اگر نبود صبر، در برابر دشواریها و حوادث، انسان قدرت مقاومت نداشت و ممکن بود به راحتی شکست بخورد. در واقع، صبر به عنوان یک وسیله دفاعی در برابر مصائب و سختیها عمل میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر بیوفایی و سختیهایی که روزگار برایم به ارمغان آورده، تمام جهات زندگیام به خوابگاه زنبورها میماند.
هوش مصنوعی: در آتش سوزاندم، سنگ و آهن به دشمن و دوست تبدیل شدهاند. با این حال، من با دشمن و دوست مانند شیر و شکر رفتار میکنم.
هوش مصنوعی: من که آرزوی پرواز دارم و به زمین افتادهام، جای تعجب نیست که بال و پرم تیره و تار شود.
هوش مصنوعی: ای آسمان پست، خوشحال نباش که من از دل خودم، مانند مروارید طلاسازی شده از تنهایی و کسادی، میتوانم بر خلاف اوضاع سخت، نور و ارزش بیابم.
هوش مصنوعی: وقتی از جمع بیداردلان خارج شدهام، حس میکنم که دیگر هیچ چیز زندهای در این جهان وجود ندارد و همه چیز به نظرم مرده و بیفایده است.
هوش مصنوعی: من از درگیریها و مشکلات زندگی به شدت ناراحتم، به گونهای که احساس میکنم وجودم زیر فشار سنگینی قرار دارد و درد مثل ناخن الماس بر روح و جانم میخورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شهی کز همه شاهان چو همی در نگرم
خدمت تست گرامی تر و شایسته ترم
تا همی زنده بوم خدمت تو خواهم کرد
از ره راست گذشتم گر ازین در گذرم
دل من شیفته بر سایه، و جاه و خطرست
[...]
من بیچاره مگر بر رخ آن مه نگرم
که چو در وی نگرم جامه بتن در بدرم
بزبان با سخن او سخن مه نبرم
بر لب او که همی گوید شهد و شکرم
تو دهی بوسه و من خامش بوسه شمرم
[...]
میروم از غم عشق تو چنان بیخبرم
که ندانم به کجا یا به چه اندیشه درم
همچو روی تو همه کار من آراسته بود
وه، که چون موی تو اکنون همه زیر و زبرم
تیغ هجران تو گر زخم چنین خواهد زد
[...]
ای بزرگی که چو من راه مدیحت سپرم
همه بر شارع اقبال بود رهگذرم
مهر و کین تو نهد قاعدۀ کون و فساد
کرد صدباره ازین منهی فکرت خبرم
چون نهد روی بدین گنبد پیروزه نمای
[...]
عمری است که در راه تو پای است سرم
خاک قدمت بدیدگان میسپرم
زان روی کنون آینه روی توم
از دیده تو بروی تو مینگرم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.