نمی دانم چه نسبت با نسیم پیرهن دارم
که هم در مصرم و هم در جای بیت الحزن دارم
غبارآلود کرد آیینه صبح قیامت را
که دارد این زبان شکوه پردازی که من دارم
چه غم دارم اگر من دو عالم روی گرداند
سخن رو در من آورده است و من رو در سخن دارم
نه خارم کز وجود من گلستان ننگ بار آرد
عقیق نامدارم حق شهرت بر یمن دارم
عجب دارم به حرف و صوت از من دست بردارد
جهان آیینه و من طوطی شکر شکن دارم
چرا از سایه خود چون غزال از شیر نگریزم
گمان مشک در خود همچو آهوی ختن دارم
مزن دامن به شمع فطرت والای من صائب
که حق گرمی هنگامه بر نه انجمن دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ازین کاری که من دارم نه جان دارم نه تن دارم
چون من من نیستم، آخر چرا گویم که من دارم
تن و جان محو شد از من، ز بهر آنکه تا هستم
حقیقت بهر دل دارم شریعت بهر تن دارم
همه عالم پر است از من ولی من در میان پنهان
[...]
من این آه جگر سوز از دل پیمان شکن دارم
چرا از دیگری نالم که درد از خویشتن دارم
چه جای محنت ایوب و اندوه دل یعقوب
بلا اینست و بیماری و تنهایی که من دارم
گهی از دیده در رنجم، گه از دل در جگرخواری
[...]
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هوادارانِ کویش را چو جانِ خویشتن دارم
صفایِ خلوتِ خاطر از آن شمعِ چِگِل جویم
فروغِ چشم و نورِ دل از آن ماهِ خُتَن دارم
به کام و آرزویِ دل چو دارم خلوتی حاصل
[...]
هزاران معنی پیچیده در زلف سخن دارم
سر زلف سخن بی چشم زخم امروز من دارم
سراپا جوهرم چون تیشه در شیرین زبانیها
عجب نبود سر پرخاش اگر با کوهکن دارم
عجب نبود شود گر تنگ شکر پرده گوشم
[...]
دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دارم
پریشانی ندارد خاطر جمعی که من دارم
عدم را خنده میآید به شوخیهای تدبیرم
ز هر تحریک مژگان تو چاکی در کفن دارم
لبم با ناله می جوشد دلم با شعله می رقصد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.