ز خوی نازک آن سیمبر چندان حذر دارم
که یاد سر کند دستی که با او در کمر دارم
چو خواهد گشت آخر بیستون لوح مزار من
چه حاصل زین که چون فرهاد دستی در هنر دارم
ز دست کوته من هیچ خدمت برنمی آید
مگر دستی به آیین دعا از دور بردارم
تو تا رفتی ز پیش چشم، از دل محو می گردد
اگر صد نسخه از روی تو چون آیینه بردارم
نظر برداشت شبنم در هوای آفتاب از گل
به امید که من از عارض او چشم بردارم
دل از مهر خموشی برنمی دارد زبان من
وگر نه تیغها پوشیده در زیر سپر دارم
جهانی می دهند از دیدن من آب، چشم خود
اگر چه قطره آبی ز قسمت چون گهر دارم
نمی سازم حجاب پای، چون طاوس بال خود
که من بر عیب خود بیش از هنر صائب نظر دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات عاطفی و عشق خود سخن میگوید. او از نازکطبعی معشوقش ابراز نگرانی میکند و به رابطهای که با او دارد اشاره میکند. شاعر به یادآوری خاطرات و از دست دادن معشوق میپردازد و بیان میکند که حتی زمانی که او غایب است، یادش در دلش باقی میماند. شاعر از ناتوانی خود در کمک به معشوقش صحبت میکند و بر این نکته تأکید دارد که با وجود غمی که در دلش است، نمیتواند به درستی احساساتش را بیان کند. او همچنین به زیبایی و لطافت عشق اشاره میکند و میگوید که نمیخواهد خود را در حجاب پنهان کند، بلکه به عیوب و نقصهای خود بیشتر از هنر توجه دارد. در کل، شاعر با بیان احساسات عمیقش، نشاندهنده پیچیدگیهای عشق و ناامیدی است.
هوش مصنوعی: از ویژگیهای نرم و لطیف آن سیمینپیکر (دختر یا معشوق) به شدت پرهیز میکنم؛ زیرا نگرانی دارم که دست من که به دور کمر اوست، گاهی باعث بیاحتیاطی و اشتباه شود.
هوش مصنوعی: وقتی روزی به پایان برسم و آثاری از خود برجای نگذارم، چه فایدهای دارد که من مانند فرهاد در هنر مهارت داشتهام؟
هوش مصنوعی: من از تواناییهای محدود خود هیچ کمکی نمیتوانم بکنم، جز این که از دور در مقام دعا دست بلند کنم.
هوش مصنوعی: زمانی که تو را از جلوی چشمم بگیرند، عشق و محبت تو از دل من کمرنگ میشود، حتی اگر صد تا تصویر از تو مانند آینه بسازم.
هوش مصنوعی: در هوای آفتابی، شبنم بر روی گلها میدرخشد و این حالت مرا به یاد میآورد که ای کاش من هم بتوانم از زیبایی و جذابیت چهرهاش فاصله بگیرم.
هوش مصنوعی: دل من به عشق خاموشی تن نمیدهد و اگر نه، در زیر سپرم شمشیرهایی دارم که آمادهاند.
هوش مصنوعی: همه دنیا به خاطر دیدن من از چشمانشان اشک میریزند، هرچند من تنها یک قطره آب دارم که از قسمت من بهعنوان جواهر به شمار میرود.
هوش مصنوعی: من حجاب و پوشش به پا نمیکنم، مانند طاووسی که بالهایش را میزند، زیرا من بیشتر به عیبهایم توجه دارم تا به هنر و خوبیهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من از پیوستگان دل غریبی در سفر دارم
که بیاو آتش اندر جان و ناوک در جگر دارم
ز حال خود خبر دارم نکرد آن ماه و زین غصه
حرامست ار ز حال خود سر مویی خبر دارم
مرا تا او برفت از در نیامد در نظر چیزی
[...]
خیال لعل میگون تو دائم در نظر دارم
چو ساغر سینهای پرخون و چشمی پرگهر دارم
فروغ عارضت ماه است، با وی عشق میورزم
درخت قامتت سرو است، زو امیدِ بر دارم
نه بی مرغول مشکینت شبی را روز میخواهم
[...]
خبر از دل اگر پرسی منم کز دل خبر دارم
به چشم من ببین رویش که دائم در نظر دارم
منم صوفی ملک دل که باشد شکر او وردم
منم عطار شهر جان که در دکان شکر دارم
مروا ی عاشق صادق که من معشوق جانانم
[...]
من آن گنجم که در باطن هزاران گنج زر دارم
من آن بحرم که در دامن به دریاها گهر دارم
من آن معشوق پنهانم که سرگردان عشق خود
چو چشم دلبران عاشق بسی صاحب نظر دارم
من آن چرخ پرانوارم در اقلیم الوهیت
[...]
من از گلهای خون دل از آن رخساره تر دارم
که از دست رقیب خار خاری در جگر دارم
مرا گویی که یارت کیست خواهم دیگری گویم
ولی دل ندهم گفتن که من یار دگر دارم
همی خواهم که ره یابم درون سینه مردم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.