گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

اگر دل را ز خاشاک علایق پاک می کردم

همان در خانه خود کعبه را ادراک می کردم

بهم پیچیدن طومار هستی بود منظورم

اگر از آستین دستی برون چون تاک می کردم

گشاد عالمی می بود در دست دعای من

اگر صبح بناگوش ترا ادراک می کردم

زبس ذوق شهادت برده بود از سر شعورم را

گریبان را خیال حلقه فتراک می کردم

زهشیاری کنون خون می خورم یاد جوانیها

که از هر ساغری خون در دل افلاک می کردم

خبر می داد از بی حاصلیها خوشه آهم

من آن روزی که تخم دوستی در خاک می کردم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode