ما کجا دست آشنا با مهره گل میکنیم
مشورت چون غنچه با سی پاره دل میکنیم
بحر پرشور حوادث در کف ما عاجزست
موج را از لنگر تسلیم ساحل میکنیم
همچو مژگان روز و شب در پیش چشم استاده است
از خیالش خویش را چندان که غافل میکنیم
داغ عشقی را که در صد پرده میباید نهان
لاله دامان دشت و شمع محفل میکنیم
ناخن فولاد دارد منت روشنگران
تیغ جان را روشن از خاکستر دل میکنیم
دولتی کز سایه خیزد تیرگی بار آورد
صفحه بال هما را فرد باطل میکنیم
کی به دست سنبل فردوس دل خواهیم داد
ما که در سودای زلف یار دلدل میکنیم
شبنمیم اما ز بس گرد حوادث خوردهایم
چشمه خورشید عالمتاب را گل میکنیم
فکر ما صائب سحاب نوبهار رحمت است
ما زمین شور را یک لحظه قابل میکنیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مضامین عشق، مشورت و حوادث زندگی میپردازد. او بیان میکند که در دنیای پیچیده و پر از چالشها، مشورت و همفکری مانند غنچهای است که برای خوب شدن به آن نیاز داریم. شاعر نشان میدهد که حوادث و مشکلات زندگی نمیتوانند ما را به راحتی زمینگیر کنند و ما میتوانیم با اراده و عشق، این چالشها را از سر بگذرانیم. او از زیباییهای عشق و یاد معشوق سخن میگوید و این احساسات را با تصاویری از گل و شمع و خورشید توصیف میکند. در نهایت، شاعر به قدرت افکار و ارادهاش اشاره میکند و میگوید که میتواند خاک و مشکلات را به بهشتی زیبا تبدیل کند.
هوش مصنوعی: ما کجا با محبت و دوستی خود مشورت میکنیم، همانطور که غنچه با شکوفهها و دلهای عاشق صحبت میکنند.
هوش مصنوعی: دریای پرهیاهوی حوادث در دستان ما ناتوان است و ما موجها را به آسانی از لنگر رها میکنیم و به سمت ساحل میآوریم.
هوش مصنوعی: چشمهایمان به خیالش مشغول است و روز و شب گذشته را مثل مژگان سپری میکنیم، بهحدی که از آن غافل میشویم.
هوش مصنوعی: عشق و احساسات عمیق خود را که باید در میان راز و رمزها پنهان بماند، به مانند لالههای دشت و شمعهای محفل، آشکار میسازیم.
هوش مصنوعی: ناخن آنقدر محکم و قوی است که مانند فولاد میماند. ما با روشنگری و آگاهی، جان و روحمان را از زیر خاکستر دل آزاد میکنیم و به روشنایی میرسانیم.
هوش مصنوعی: دولتی که در سایهای تشکیل میشود، سرانجام به تاریکی و مسائل بد میانجامد. ما قصد داریم حقیقت را آشکار کنیم و همهی نادرستیها را از بین ببریم.
هوش مصنوعی: ما که دل در آرزوی زلف محبوب خود داریم، هیچگاه به دست گل خوشبوی بهشت نخواهیم داد.
هوش مصنوعی: ما شبنم هستیم، اما به خاطر همهی اتفاقاتی که تجربه کردهایم، چشمهی پرنور خورشید را هم آلوده میکنیم.
هوش مصنوعی: اندیشه ما مانند بارش رحمت بهاری است که میتواند زمین خشک و شور را برای یک لحظه هم که شده، قابل و قابل استفاده کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم
گر به خواری هم آن هم تحمل میکنیم
حق گواه ماست در صدق محبت با بتان
ناکسی گر ناحقی گوید تغافل میکنیم
هرکسی در این چمن از کشتکاری خرم است
[...]
از دو جانب سرگرانی را تحمل میکنیم
ما و او با یکدگر جنگ تغافل میکنیم
بس که از گلچینی این باغ دارد خارها
پنجهٔ خود را خیال بال بلبل میکنیم
چشم ما را سرمه از حسن سیاهان دادهاند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.