عشق کو تا همچو گل با خون خود بازی کنیم
جمله تن ناخن شویم و سینه پردازی کنیم
نیست جای طعن اگر از خلق روگردان شدیم
تا به کی در زنگبار آیینه پردازی کنیم
تخته تعلیم ما کردند لوح خاک را
حیف باشد عمر خود را صرف در بازی کنیم
شیوه ما نیست با ناسازگاران ساختن
خاک در چشم فلک هنگام ناسازی کنیم
صد نوای شکرین داریم چون نی در گره
نغمه پردازی نمی یابیم دمسازی کنیم
دوزخ ارباب غیرت جبهه نگشاده است
ما به روی گرم چون پروانه جانبازی کنیم
دوری راه طلب از فکر زاد و راحله است
کعبه نزدیک است اگر ما توشه پردازی کنیم
منزل مقصود ما در پیش پا افتاده است
چون شرر تا چند صائب هرزه پروازی کنیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.