گرچه زیر تیغ لنگردار مسکن داشتم
پای چون کوه از گرانسنگی به دامن داشتم
نیل چشم زخم شد سودای مجنون مرا
جای هر سنگی که از اطفال بر تن داشتم
ذوق دلتنگی گریبانگیر شد چون غنچه ام
ورنه برگ عیش چون گل من به دامن داشتم
کاسه دریوزه از روزن نبردم پیش ماه
خانه خود را ز برق آه روشن داشتم
بیخبر نگذشتم از پایی که زخم خار داشت
چشم در دنبال دایم همچو سوزن داشتم
تا چو ماهی بر کنار افتادم از بحر عدم
داغ حسرت گشت هر فلسی که بر تن داشتم
قامت خم برنیاورد از گرانخوابی مرا
پشت خود بر کوه چون سنگ از فلاخن داشتم
برگ کاهی قسمت مور حریص من نشد
از عزیزانی که من امید خرمن داشتم
سرو را آزادیم در پیچ و تاب رشک داشت
گرچه طوق بندگی صائب به گردن داشتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات و تجربیات خود میپردازد. او در حالی که از زندگیاش ناراضی و غمگین است، از زخمها و مشکلاتی که بر تن دارد سخن میگوید. شاعر به یادآوری حسرتها و دلتنگیهایش اشاره میکند و به شرایط سخت زندگیاش پرداخته، در عین حال به زیبایی و عیشی که از دست داده، حسرت میخورد. او با نمادهایی چون کوه و ماه، استقامت و ناامیدیاش را نشان میدهد و در نهایت به تضاد بین آزادی و بندگی اشاره میکند. کل شعر تأکیدی بر دلتنگی و عدم آسودگیاش در زندگی است.
هوش مصنوعی: با اینکه در شرایط سخت و دشوار زندگی میکردم، اما استقامت و پایداری من به اندازه کوه بود و درون من از ارزش و عظمت سرشار بود.
هوش مصنوعی: چشم نیکو به مانند نیل (رنگی زیبا) زخم خورد و دلباختگی من به جنون تبدیل شد و مانند سنگی که بر تن کودکانهام گذاشته بودند، در هر جایی احساس درد میکنم.
هوش مصنوعی: دلتنگی به من چنگ انداخته و مرا آزار میدهد، اما همانطور که غنچه نیاز به گل دارد، من نیز به سعادت و شادی متکی هستم. با این حال، در دلم رنج و غم وجود دارد و خوشیهایم را در یاد دارم.
هوش مصنوعی: در این بیت، تصویرگری از نوادگان و زحمتکشان است که با دلی پر از امید و آرزو، به سوی ماه (نمادی از زیبایی و خواستهها) نگاهی میکنند. آنها به رغم سختیها و فقر، هنوز آتشی از امید در دل دارند که زندگی را روشنتر کند. در واقع، این بیانگر اراده و استقامت انسان در مواجهه با چالشها و حفظ امید در دل است.
هوش مصنوعی: من از پای زخمی که خار داشت بیخبر نگذشتم و همیشه چشمانتظار بودم، مانند سوزنی که به دقت در جستجوست.
هوش مصنوعی: وقتی از بطن هستی به کنار افتادم، مانند ماهی که از دریا به بیرون میآید، حسرت وجودم بر تنم به شدت احساس شد.
هوش مصنوعی: بدن من از سنگینخوابی آسیب ندید و قامت من خم نشد؛ مانند سنگی که بر کوه بیفتد، من هم بر کوه درد و رنج را تحمل کردم.
هوش مصنوعی: برگ خشک، حتی به مقدار کم، نصیب آن مورچهای نشد که من به عزیزانم امیدوار بودم که ثمره بیشتری برایم داشته باشند.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به آزادی و زیبایی خود اشاره میکند و بیان میکند که حتی زمانی که در بند عشق یا گرایش به کسی هست، همچنان احساس آرامش و زیبایی دارد. او زیبایی و شگفتی خود را با سرو آزاد مقایسه میکند و نشان میدهد که با وجود محدودیتهایی که ممکن است به خاطر عشق یا وابستگی به وجود آید، روحش آزاد و سرشار از زیبایی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از ثبات عشق دایم پا بدامن داشتم
گر چو داغ لاله در آتش نشیمن داشتم
بر زلال خضر اکنون صد تغافل می زنم
منکه چشم از تشنگی بر آب آهن داشتم
هیچگه ذوق طلب از جستجو بازم نداشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.