گرچه زیر تیغ لنگردار مسکن داشتم
پای چون کوه از گرانسنگی به دامن داشتم
نیل چشم زخم شد سودای مجنون مرا
جای هر سنگی که از اطفال بر تن داشتم
ذوق دلتنگی گریبانگیر شد چون غنچه ام
ورنه برگ عیش چون گل من به دامن داشتم
کاسه دریوزه از روزن نبردم پیش ماه
خانه خود را ز برق آه روشن داشتم
بیخبر نگذشتم از پایی که زخم خار داشت
چشم در دنبال دایم همچو سوزن داشتم
تا چو ماهی بر کنار افتادم از بحر عدم
داغ حسرت گشت هر فلسی که بر تن داشتم
قامت خم برنیاورد از گرانخوابی مرا
پشت خود بر کوه چون سنگ از فلاخن داشتم
برگ کاهی قسمت مور حریص من نشد
از عزیزانی که من امید خرمن داشتم
سرو را آزادیم در پیچ و تاب رشک داشت
گرچه طوق بندگی صائب به گردن داشتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از ثبات عشق دایم پا بدامن داشتم
گر چو داغ لاله در آتش نشیمن داشتم
بر زلال خضر اکنون صد تغافل می زنم
منکه چشم از تشنگی بر آب آهن داشتم
هیچگه ذوق طلب از جستجو بازم نداشت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.