یاد ایامی که پیش او وجودی داشتم
در حریم او ره گفت و شنودی داشتم
بود اقلیم جنون در حلقه فرمان من
ناف سوز لاله داغ مشکسودی داشتم
این زمان چون غنچه خاموشم و گرنه پیش ازین
در گلستانش لب عاشق سرودی داشتم
از هواداران به این روز سیاه افتاده ام
در ترقی بود کارم تا حسودی داشتم
در جگر اکنون ندارم آه صائب ورنه من
پیش ازین چون خاروخس سامان دودی داشتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به یاد روزهای خوش گذشته میافتد که در کنار معشوق خود حضور داشته و عشق را درک کرده است. او بیان میکند که در آن ایام احساساتی عمیق و شاداب داشته و در عالم عشق غنای فراوانی را تجربه کرده است. اما اکنون در حالتی خاموش و پژمرده به سر میبرد و در حسرت روزهای خوب گذشته است. او اشاره میکند که در گذشته افراد حسودی در اطرافش بودهاند، اما اکنون بدبختی و ناکامی را تجربه میکند و دیگر آن شوری که در دلش بوده را ندارد.
هوش مصنوعی: به یاد میآورم روزهایی را که در کنار او بودم و در فضای او ارتباطی عمیق و گفتوگویی داشتم.
هوش مصنوعی: در سرزمین جنون، قدرت و اختیار من حاکم است و آتش سوزان لالهها راز دلخوشیها و اندوههای من را در بر دارد.
هوش مصنوعی: در حال حاضر مانند غنچهای ساکت و بیصدا هستم، در حالی که قبلاً در باغ عشق، لحن عاشقانهای داشتهام و آواز میخواندم.
هوش مصنوعی: من به خاطر هوادارانم به این روز سیاه افتادهام؛ در حالیکه وضعیت کارم رو به پیشرفت بود، حسادتها مانع شدهاند.
هوش مصنوعی: اکنون در دل من آه و نالهای وجود ندارد، اما پیشتر، مانند علفهای خشک و بیثبات، احساس آتش و غمی در دل داشتم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.