من حریف ننگ و عار بیوفایی نیستم
بندبندم کن که من مرد جدایی نیستم
تلخ دارد خواب شیران جهان را مور من
خاک را ه مردم از بی دست و پایی نیستم
کرده ام من ترک دنیارا نه دنیاترک من
در لباس اهل فقر از بی قبایی نیستم
بیشتر عزلت گزینان در کمین شهرتند
من ز عزلت درمقام خودنمایی نیستم
بسته ام عهد درستی با شکستن در ازل
از فلک امیدوار مومیایی نیستم
گو برآرد وحشت تنهایی از جانم دمار
من حریف راه ورسم آشنایی نیستم
ماه از من قرص بیهوده پنهان می کند
سیر چشمم در پی نان گدایی نیستم
پشت بر دیوار حیرت همچو ساحل داده ام
روز وشب چون موج در زنجیر خایی نیستم
می توانم خاک پای عارف رومی شدن
در سخن هر چند عطار و سنایی نیستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان هویت و باورهای خود میپردازد. او خود را فردی مستقل معرفی میکند که به راحتی تسلیم درد و اندوه نمیشود. شاعر از جدایی و غمهای زندگی نمیهراسد و به فلسفه و معنویت اشاره میکند. او به این نکته تأکید دارد که از دنیای مادی فاصله گرفته و در جستجوی حقیقت و معرفت است. همچنین، او به عزلت گزینی و دوری از شهرت معترض است و نشان میدهد که به دنبال خودنمایی نیست. شاعر اعلام میکند که حتی اگر تنهایی او را نابود کند، از مسیر آشنایی و ارتباط با دیگران دور نخواهد شد؛ چرا که او انسان عادی و مبتنی بر تشریفات و دنیای مادی نیست. در نهایت، او به جایگاه بلند عارفان بزرگ اشاره کرده و خود را در آن مقام نمیبیند.
هوش مصنوعی: من در برابر شرم و خفت ناشی از بیوفایی تسلیم نمیشوم. هرچقدر هم که مرا تکهتکه کنی، باز هم مردی نیستم که جدایی را بپذیرد.
هوش مصنوعی: خواب شیران جهان تلخ است و من چون موری در خاک، از ناتوانی و بیعملی خود رنج میبرم.
هوش مصنوعی: من دنیا را رها کردهام، اما ترک من به معنای واقعی نیست. من در لباس فقرا زندگی میکنم، اما بیخود و بیاهلیت نیستم.
هوش مصنوعی: بیشتر افرادی که به انزوا و دوری از جامعه میگرایند، در واقع در تلاشند تا به شهرت برسند. اما من از این نوع انزوا انتخاب نکردهام و هدفم خودنمایی نیست.
هوش مصنوعی: من پیمانی درست و راستین بستهام، اما در آغاز آفرینش، از آسمان ناامید شدم و دیگر به مانند مومیایی نخواهم بود.
هوش مصنوعی: اگر تنهایی به جانم آزار برساند، باید بگویم که من در برابر آداب و رسوم دوستی و آشنایی ضعف دارم.
هوش مصنوعی: ماه به طور بیهوده از من پنهان میشود، در حالی که چشمم به دنبال نان است و من درخواستکننده چیز خاصی نیستم.
هوش مصنوعی: من در پشت دیوار حیرت نشستهام و مانند موجی در زنجیر، روز و شب را سپری میکنم. اما هیچگونه آرامش و آزادی ندارم.
هوش مصنوعی: من میتوانم در کلام، خود را به اندازهای humble و کوچک در حد خاک پای عارف رومی تصور کنم، هرچند که به اندازه عطار و سنایی بزرگ و مشهور نیستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشوه دادستی که من در بیوفایی نیستم
بس کن آخر بس کن آخر روستایی نیستم
چون جدا کردی به خنجر عاشقان را بند بند
چون مرا گویی که دربند جدایی نیستم
من یکی کوهم ز آهن در میان عاشقان
[...]
خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم
یار اگر گردم بجز یار خدایی نیستم
دست خونریزی مرا در خاک و خون افکنده است
من ز دست افتادهٔ پای حنایی نیستم
ای جنون زینهار نگذاری مرا در دست عقل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.