این منم در دست زلف یار را پیچیدهام
در سخن آن شکرینگفتار را پیچیدهام
تن به خوی آتشین لالهرویان دادهام
در حریر شعله این طومار را پیچیدهام
سر اگر خواهند از من بیتامل میدهم
بهر وا کردن من این دستار را پیچیدهام
عاجزم در باز کردنهای آن بند قبا
من که قفل سد در گلزار را پیچیدهام
چون نفس صائب نیاید سرمهآلود از جگر
کمعنان آه آتشبار را پیچیدهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.