دارم ز دست رفته عنانی ز دود دل
چون زلف تاب داده سنانی ز دود دل
چون لاله سرخ روست درین بوستانسرا
آن را که هست سوخته نانی ز دود دل
بر جا نماند آن که بود چون شراره اش
در زیر پای تخت روانی ز دود دل
چون خامه رهنورد تو هرجا که بگذرد
ماند به یادگار نشانی ز دود دل
دارد خط امان ز تریهای روزگار
آن را که هست آینه دانی ز دود دل
از ما حذر که در دهن آتشین ماست
چون لاله داغ دیده زبانی ز دود دل
در تنگنای سینه من جلوه می کند
هر گوشه سبز مور میانی ز دود دل
تیرش ز سنگ خاره چو ابرو گذر کند
در دست هرکه هست کمانی ز دود دل
افتاده تا به روز قیامت سیاه مست
هرکس که تلخ ساخت دهانی ز دود دل
زان تازه و ترم که رسانیده است عشق
در سینه ام بنفشه ستانی ز دود دل
صائب هوای چشمه حیوان نمی کنم
دارم اگر چه سوخته جانی ز دود دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل
گردون مثال طاق روانی ز دود دل
پرهیز کز حقیقت خود کرده ام روان
مانند شعله روح روانی ز دود دل
با صد هزار تعبیه اش نقش بسته ام
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.