در دل خلد چو تیر قضا هر ادای خلق
رحم است بر کسی که شود آشنای خلق
صبح قیامت است جبین گشاده شان
برق فناست خنده دندان نمای خلق
در شوره زار ریختن آب زندگی است
از عمر آنچه صرف کنی دررضای خلق
در چار موجه لنگر کشتی است بادبان
آسودگی طمع مکن ازآشنای خلق
مرغی است کز گسستن دام است دلگران
آن ساده دل که شکوه کند از جفای خلق
درآب زیر کاه خطر بیشتر بود
از ره مرو به ظاهر صلح وصفای خلق
هرکس که برتو پشت کند مغتنم شمار
کز روی کار خلق بود به، قفای خلق
تارو به خلق داری، پشتت به قبله است
بر خلق پشت کن که شوی مقتدای خلق
سیری ز حرف پوچ ندارندمردمان
بی دانه سیر و دور کند آسیای خلق
از پنبه ناز مرهم کافور می کشد
گوشی که شد گزیده زآواز پای خلق
دلسوزیش به اشک ندامت سرشته بود
بستیم چشم یکقلم از توتیای خلق
تا وحشتم به وادی تنها روی فکند
برمن دهان شیر بود نقش پای خلق
در دیده ها سبک نشوی تا چو برگ کاه
ازجا مرو به جاذبه کهربای خلق
صائب به درد خویش ز درمان کن اختصار
کز درد بی دواست گرانتر دوای خلق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی پیچیدگیهای رابطه انسانها با یکدیگر و نقش جامعه در زندگی فرد میپردازد. شاعر از بیثباتی و عدم اطمینان در تعاملات اجتماعی سخن میگوید و به این نکته اشاره میکند که محبت و رحم بر دیگران مهم است، اما نباید دچار فریب ظاهر آنها شد. او به ارزشهای انسانی مانند صداقت و وفاداری اشاره میکند و هشدار میدهد که خطر در کمین و صداقت در روابط با دیگران ضروری است. در نهایت، شاعر تأکید میکند که دلسوزی و فهم عمیق از دردهای انسانی، با شناخت و درک بهتر از همدیگر به دست میآید.
هوش مصنوعی: در بهشت، تقدیر مانند تیر به دل انسان مینشیند و هر رفتاری از سوی مردم میتواند رحمتی باشد برای کسی که با آنها آشنا میشود.
هوش مصنوعی: صبح قیامت فرارسیده و چهرهها در آن روز باز شده است. در این روز، نشانههای فنا و زوال به وضوح دیده میشود و مردم با دندانهایی نمایان، در حال خنده هستند.
هوش مصنوعی: در زمین بیحاصل، آب زندگی را ریختن به مانند صرف عمر در راه خشنودی دیگران است.
هوش مصنوعی: در وسط دریا، کشتی با بادبانش به آرامش رسیده است. نگذار به دوستی آشناها امیدی داشته باشی.
هوش مصنوعی: مرغی وجود دارد که با رها شدن از دام، دلهای سادهدل را غمگین میکند. افرادی که از بیچیزی و بیوفایی دیگران شکایت میکنند، در واقع خود را در دام ناامیدی گرفتار کردهاند.
هوش مصنوعی: در آب زیر کاه، خطر بیشتری وجود دارد، پس از راهی نرو که فقط به ظاهر صلح و آرامش مردم به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: هرکسی که به تو بیاعتنایی کند، این را فرصتی طلایی بدان؛ زیرا این افراد به دلایل گوناگون از تو فاصله میگیرند و به دیگران توجه میکنند.
هوش مصنوعی: تو در میان مردم قرار داری و نمازت به سمت قبله است. اگر به مردم پشت کنی، میتوانی رهبری و هدایتگری آنها را بر عهده بگیری.
هوش مصنوعی: مردم بیدانه و بیهدف از سخنان بیمحتوا سیر نمیشوند و تنها مشغول میشوند. این اسیر کردن و سرگرم کردن آنها به مانند دور کردن آرد از آسیابی است که بیدانه است.
هوش مصنوعی: گوشی که از صدای مردم آسیب دیده، با نرمی پنبه و داروی خوشبو به خود میرسد.
هوش مصنوعی: دلسوزی او به نوعی از پشیمانی و ندامت گره خورده بود، به همین خاطر ما چشمانمان را بر روی یک قلم، از توتیای مردم بستیم.
هوش مصنوعی: هنگامی که وحشت من به دشت و بیابان بکشاند، انگار دهان شیر بر من باز میشود و نشانههای آن در پای مردم نمایان است.
هوش مصنوعی: در نگاه دیگران ارزش خود را از دست نده، چرا که مانند برگ کاهی به راحتی از جایی جابهجا میشوی و تحت تأثیر جذب دیگران قرار میگیری.
هوش مصنوعی: صائب میگوید: برای علاج خود، باید از داروهای کمهزینه و ساده استفاده کنی، زیرا درد بیدرمان، هزینهاش بیشتر از درمان مردم دیگر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درد دل مرا نکند به دوای خلق
بیماری خدای بهست از شفای خلق
رنج از خداست راحت و راحت ز خلق رنج
قربان یک بلای خدا صد عطای خلق
صحرا و کوه خوشترم آید ز شهر و ده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.