مابه خون جگریم از می گلگون قانع
با خماریم ز لعل لب میگون قانع
هرگز از می نشود جام نگونش خالی
هرکه چون لاله شود بادل پر خون قانع
می شود ساغرش ازباده حکمت لبریز
شد به خم هرکه ز مسکن چو فلاطون قانع
فارغ از دردسر جاه شود ، هرکس شد
به کلاه نمدازتاج فریدون قانع
خفظ اندازه محال است توان در می کرد
چون به صد بوسه شوم زان لب میگون قانع؟
از نظربازی آن لیلی عالم صائب
به تماشای غزالیم چو مجنون قانع
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.