روزها گر نیست نم درجویبارم همچو شمع
در دل شبها رگ ابر بهارم همچو شمع
خضر اگر خود را به آب زندگانی سبز داشت
من به آب چشم خود را تازه دارم همچو شمع
تا گشودم دیدهٔ روشن درین ظلمت سرا
خرج اشک وآه شد جسم نزارم همچو شمع
می زدایم زنگ کفر ازدل شب تاریک را
ذوالفقار از شهپر پروانه دارم همچو شمع
زنده دارم تا به بیداری شب دلمرده را
نور می بارد زچشم اشکبارم همچو شمع
رشتهٔ اشک است و مدّ آه از بی حاصلی
دربساط آفرینش پود و تارم همچو شمع
چون تمام شب نسوزم، چون نگریم تا سحر؟
در کمین خصمی چو باد صبح دارم همچو شمع
گرچه نتوانم ز پیش پای خود ظلمت زدود
رهنمای عالمی شبهای تارم همچو شمع
حلقهٔ صحبت ندارد جز ندامت حاصلی
زان بود خاییدن انگشت کارم همچو شمع
گرچه در ظاهر ز من محراب و منبر روشن است
صد کمر زنار زیر خرقه دارم همچو شمع
تا نپیوندم به دریا جویبار خویش را
نیست ممکن برزمین پهلو گذارم همچو شمع
داشتم صائب امید دلگشایی از سرشک
شد فزون عقدهٔ دیگر به کارم همچو شمع
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تشبیه خود به شمع میپردازد و احساسات و وضعیت روحیاش را به تصویر میکشد. او میگوید که در روزها و شبها مانند شمع میسوزد و با اشکهایش دل و جانش را روشن نگه میدارد. شاعر به سختیها و ناامیدیها اشاره میکند و میگوید که گرچه نمیتواند از تاریکیها فرار کند، اما همواره در تلاش است تا روشنایی را در دل خود حفظ کند. او همچنین از ندامتها و زخمهایی که در دل دارد صحبت کرده و به این نکته اشاره میکند که در ظاهر ممکن است روشن و پاک به نظر بیاید، اما در باطن همچنان دچار درد و مشکل است. در نهایت، او با امید به بهبودی و دلگشایی در دل، به ادامه مسیر خود اشاره میکند.
هوش مصنوعی: اگر روزها در جویبار زندگی و شادابی نداشته باشم، مانند شمعی در دل شب به تنهایی میسوزم و مثل رشتههای باران در بهار، غم و رنج را احساس میکنم.
هوش مصنوعی: اگر خضر که نماد زندگی ابدی است، در آب حیات سبز و جوان بماند، من هم با اشکهایم به مانند شمعی که میسوزد و روشنایی میدهد، خود را احیا میکنم.
هوش مصنوعی: وقتی چشمانم را در این دنیای تاریک باز کردم، فهمیدم که تمام وجودم پر از اشک و آه است و مانند شمعی که ذوب میشود، به حالتی نزار و ضعیف تبدیل شدهام.
هوش مصنوعی: من زنگار disbelief را از دل شب تاریک پاک میکنم، مانند شمشیری که با دقت و قدرت عمل میکند، پروانهای که درخشش و زیبایی دارد، همچون شمعی در تاریکی میتابد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که بیدار هستم، نور محبت به دل غمگینم میتابد. اشکهایم از چشمم همچون شمعی نور میافشانند.
هوش مصنوعی: از بینتیجه بودن زندگی و خلقت، من همچون شمعی هستم که اشکهایم به هم بافته شده و صدای آههایم به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: اگر تمام شب تلاش نکنم و نگریم تا سپیده دم، چگونه میتوانم در برابر دشمنی که همچون باد صبحگاهی به من نزدیک میشود، دوام بیاورم؟ من همچون شمعی هستم که به راحتی ممکن است خاموش شود.
هوش مصنوعی: اگرچه نمیتوانم تاریکی را از جلوی پای خود بردارم، اما همچون شمعی در شبهای تار، میتوانم راهنمایی برای دیگران باشم.
هوش مصنوعی: در جمع دوستان صحبت نمیشود جز با حسرت و پشیمانی. نتیجهٔ این گناه، مانند ذوب شدن شمع به خاطر آتش، تنها ناراحتی و اندوه است.
هوش مصنوعی: با اینکه در ظاهر نشان میدهم که شخصی مذهبی و دیندار هستم و جایگاههای معنوی دارم، اما در درون خود، رازها و معاصی زیادی دارم که آنها را مخفی کردهام. مانند شمعی که درونی سوزان و پنهان دارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به دریا نرسم، نمیتوانم مانند شمع بر زمین قرار بگیرم و در کنار خودم زندگی کنم.
هوش مصنوعی: در دل خود امیدوار بودم که اشکهایم به من آرامش بدهند، اما به جای آن، غمی دیگر بر دلم چیره شد، مثل شمعی که در آتش ذوب میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.