از هر صدا نبازم چون کوه لنگر خویش
بحر گران وقارم درپاس گوهر خویش
شمع حریم عشقم پروای کشتنم نیست
بسیار دیده ام من در زیر پا سرخویش
از خشکسال ساحل اندیشه ای ندارم
پیوسته در محیطم ازآب گوهر خویش
دریافت مرغ تصویر معراج بوی گل را
ما رنگ گل ندیدیم از سستی پر خویش
شهد وصال شکر می خواست دور باشی
از زهر سبز کردیم چون طوطیان پر خویش
تا در میان آتش درباغ خلد باشی
ازآبروی خود کن زنهار گوهر خویش
زان گوهر گرامی هرگزخبر نیابی
تا بادبان نسازی در بحر لنگر خویش
روزی که در گلستان انشای خنده کردیم
دیدیم برکف دست چون شاخ گل سر خویش
دولت مساعدت کرد صیاد چشم پوشید
در کار دام کردم نخجیر لاغر خویش
غافل نیم ز ساغر هرچند بی شعورم
چون طفل می شناسم پستان مادر خویش
کردار من به گفتار محتاج نیست صائب
در زخم می نمایم چون تیغ جوهر خویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق شاعر میپردازد و از درونگرایی و امنیت شخصی او حکایت دارد. شاعر خود را چون کوهی استوار میداند که به صدای دیگران توجه ندارد و در جستجوی ارزشهای درونی خویش است. او عشق را به عنوان شمعی توصیف میکند که هیچ نگرانی نسبت به آسیب دیدن خود ندارد. همچنین، شاعر از خشکی اندیشه و کمبود آب در زندگی میگوید و به تصویر معراج بوی گل اشاره میکند، که نشاندهنده زیبایی و آرزوهای ناکام اوست.
شاعر بر ارتباط خود با طبیعت و احساساتش تأکید میکند و تألماتی را که ناشی از دوری از عشق است، با زهر و شکر مقایسه میکند. او به عمق احساسات خود در مواجهه با آتش عشق و برگهای گل اشاره دارد و وضعیت زندگیاش را بازگو میکند. در نهایت، او به قدرت و تأثیر کردار خود بر گفتار و احساساتش اشاره میکند و خود را در زخمهایش معرفی میکند. سرتاسر شعر به جستجوی حقیقت درونی و ارزشهایی اشاره دارد که فراتر از ظاهر زندگی است.
هوش مصنوعی: من مانند کوه استوارم و تحت تأثیر هر صدایی قرار نمیگیرم؛ چرا که در آرامش خود و در حفظ ارزشهای وجودیام، قوی و محکم هستم.
هوش مصنوعی: شمعی که در عشق من نورافشانی میکند، اهمیتی به کشتن من نمیدهد. من بارها دیدهام که در زیر پای خود، سرخویش را نادیده میگیرد.
هوش مصنوعی: در اثر کمبود فکر و اندیشه، هیچ ایده جدیدی برای خودم ندارم و همواره در دنیای پیرامونم، از ویژگیهای ارزشمند خودم بهرهای نمیگیرم.
هوش مصنوعی: ما تصویر پرندهای را که به معراج رفته، دریافت کردیم، اما نتوانستیم بوی گل را احساس کنیم، چون خودمان را از پرواز آزاد و شجاعانه عقب کشیدهایم.
هوش مصنوعی: در اینجا میگوید که برای رسیدن به لذت و شیرینی وصل، نیاز به شکر و خوشی است. دور بودن از زهر و تلخی به ما کمک کرده است تا مثل طوطیها تنها در پی خوشیها و زیباییها باشیم.
هوش مصنوعی: برای اینکه در بهشت، در میان آتش زنده بمانی، از آبرو و شخصیت خود محافظت کن و مواظب باش که جوهر و اصل خود را از دست ندهی.
هوش مصنوعی: هرگز از ارزش و اهمیت آن گوهر گرانبها مطلع نخواهی شد، تا زمانی که خودت تلاش نکنی و از آن در زندگیات بهرهبرداری کنی.
هوش مصنوعی: روزی که در باغ گل خندیدیم، متوجه شدیم که بر روی دستمان مانند شاخ گل، حالت خاصی وجود دارد.
هوش مصنوعی: با کمک و حمایت روزگار، صیاد از شکار کردن گذشت و به دام انداختن شکار لاغر خود را به تأخیر انداخت.
هوش مصنوعی: من از خوشیهای دنیا غافل نیستم، هرچند که ممکن است ناآگاه به نظر بیایم. مانند یک کودک که پستان مادرش را میشناسد، من هم به نیکیها و دلخوشیها آشنا هستم.
هوش مصنوعی: عمل من نیازی به گفتن ندارد، صائب، مانند تیغی که جوهر خود را در زخم نشان میدهد، رفتارم مشخص است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
[دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر خویش
در انتظار خویشم عمری است بر در خویش
گاهی به هم برآییم از مسجد و خرابات
ما و شراب و زاهد تسبیح و دفتر خویش
ناخورده باده مست است نادیده بت پرست است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.