آن لاله عذاری که منم داغ و کبابش
از خون جگر سوختگان است شرابش
بیهوشیش از کاوش دل باز ندارد
چشمی که بود شوخ چو مژگان رگ خوابش
این لنگر تمکین که به خود حسن سپرده است
مشکل که کند حلقه خط پا به رکابش
از خانه به بازار صبوحی زده آید
حسنی که زآیینه بود عالم آبش
چشمی که شود صیقلی باده روشن
از خشت سر خم بود آماده کتابش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت یک دختر اشاره دارد که به مانند لالهای زیبا و داغدار است. او از درد و رنج عاشقانی که دلشان شکسته، و از شراب عشق سخن میگوید. بیهوشی او ناشی از جستجوی دل و عشق است و چشمانش به اندازه مژگانش فریبنده و خوابآور است. او در ابیت بعدی به وصف حسن و زیبایی دختر اشاره دارد که در کمال لطافت و دلربایی به بازار میآید. در نهایت، شعر به توصیف درون و زیبایی چشمان او میپردازد که مانند بادهای روشن و صاف و آماده برای کشف عشق و شعر است.
هوش مصنوعی: من خود همان لاله زیبایی هستم که نشانههای سوختگیام از دلهای آتشگرفته و سوزان است و شراب وجودم از همین درد و رنجها به دست آمده است.
هوش مصنوعی: حالت بیهوشی او از جستوجوی دل خارج نمیشود، چشمی که مانند مژگانش بازیگوش است و رگ خوابش را به خوبی میشناسد.
هوش مصنوعی: این لنگر که به حسن (شخص یا ویژگیای که در متن به آن اشاره شده) سپرده شده، به چه آسانی میتواند در برابر مشکلاتی که ممکن است برایش پیش بیاید، ایستادگی کند و ثابت بماند؟
هوش مصنوعی: حسنی که از خانه به بازار میرود، مانند جهانی است که در آینه جلوهگر میشود.
هوش مصنوعی: چشمی که در اثر نوشیدن شراب زلال و صاف میشود، مانند کاسهای است که برای نوشیدن آماده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بردند چو از رخ یپه شام نقابش
بستند چو بر گردن و بازوی طنابش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.