در جلوه گاه حسن، سراپای دیده باش
در پیش زنگی آینه زنگ دیده باش
در جویبار عقل به لنگر خرام کن
در بحر عشق کشتی طوفان رسیده باش
در جستجوی خانه در بسته است فیض
دایم چو غنچه سر به گریبان کشیده باش
ماهی زبان بحر شد از فیض خامشی
در بزم اهل حال زبان بریده باش
یاد از نگاه گیر طریق سلوک را
درعین آشنایی مردم رمیده باش
پای گریز، شهپر پرواز دشمن است
گر پیش سیل روی آرمیده باش
صائب ببند لب ز بد و نیک مردمان
در دفتر جهان،سخن ناشنیده باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با خلق همنشین و، از ایشان رمیده باش
مضمون دلنشین ز خاطره پریده باش
از خود چنان مرو، که دگر رو به پس کنی
از چشم خویش همچو سرشک چکیده باش
غافل مشو ز دشمنی خویش، یک نفس
[...]
ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باشد
آه به باد رفته و اشک چکیده باش
جمعیت دل ار طلبی راه درد گیر
یعنی به رنگ غنچه گریبان دریده باش
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.