گنجور

 
صائب تبریزی

چون سرو در مقام رضا پایدار باش

آزاده ز انقلاب خزان و بهار باش

چون بیدلان ز سنگ ملامت متاب روی

خندان چو کبک مست درین کوهسار باش

پیش خسان به خاک مریز آبروی خویش

از حفظ آبرو گهر آبدار باش

اخفای عیب دل سیهان از سیه دلی است

در پیش زنگی آینه بی غبار باش

تا از نظاره گل خورشید برخوری

در باغ دهر شبنم شب زنده دار باش

پیرایه قبول بود در شکست نفس

بیش از گنه ز طاعت خود شرمسار باش

در نوش و نیش کن به حریفان موافقت

با هر که هم پیاله شدی،هم خمار باش

با درد صاف کن دل پرخون خویش را

خندان چو لاله با جگر داغدارباش

ازتند باد حادثه چین بر جبین مزن

در بحر همچو آب گهر برقرارباش

خواهی یکی هزار شود نقد هستیت

در جستجوی سوختگان چون شرار باش

فیض گل نچیده ز چیده است بیشتر

باخار خار قانع ازان گلعذار باش

صائب مکن ز زخم زبان تلخ روی خویش

مانند گل شکفته درین خارزار باش

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سوزنی سمرقندی

ایدل ز عشق یار چو از دانه نار باش

گر دانه نار باشد گو دانه نار باش

ورا شک من ز جور تو چون ناروان شود

در عشق آندو لعل چو یکدانه نار باش

بر جان خیال صورت جانان نگار کن

[...]

قصاب کاشانی

ای دل همیشه طالب دیدار یار باش

آیینه گرد و بر رخش امیدوار باش

سیلاب‌وار تند روی بر کنار نه

یک قطره باش و همچو گهر آبدار باش

راضی مباش همچو خزان در شکست غیر

[...]

محیط قمی

ای دل به راه عشق بتان استوار باش

گر سر رود ز ره مرو، و پای دار باش

گسترده دام ها پی صید تو، دیو نفس

پا در ره طلب چو نهی، هوشیار باش

گر طالبی ز دام رهی، ترک دانه کن

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه