الف قدی که منم سینه چاک بالایش
سپهر سبزه خوابیده ای است درپایش
ز سایه سرو و صنوبر الف کشد برخاک
به هر چمن که کند جلوه قد رعنایش
دل نظارگیان را ز جلوه آب کند
ازان همیشه بود تازه سرو بالایش
چو مغزپسته نهان در شکر شود طوطی
به گفتگو چو درآید لب شکر خایش
نظر به کنج دهانش که می تواندکرد؟
که خون بوسه زند جوش می زسیمایش
ز گرد خانه خرابان جهان سیاه شود
به هر طرف که فتد چشم باده پیمایش
شود ز حیرت سرشار، پای خواب آلود
فتد به چشم غزالی که چشم گیرایش
به عرض حال دهن وانمی توانم کرد
که گیرد ازلب من حرف ،چشم گویایش
غزاله ای که مرا کرده است صحرایی
سیاه خیمه لیلی است داغ سودایش
مدام دور زند جام عاشقی صائب
که باشد ازدل پر خون خویش صهبایش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیبایی و جذابیت محبوب خود سخن میگوید. او قد و قامت محبوب را ستایش کرده و آن را به سپهری سبز تشبیه میکند که در کنار آن، دیگر عناصر طبیعی نیز به زیبایی آن افزودهاند. محبوبش با جلوهگری خود دلها را جذب کرده و عشق و شیدایی را در دل عاشقان برمیانگیزد. همچنین شاعر به لذت و شیرینی کلام محبوب اشاره میکند و میگوید که او به راحتی میتواند احساساتش را با زبانی شکرین بیان کند. در ادامه، شاعر از زندگی خود در دنیای پر از عشق و اندوه یاد میکند و به مصائب ناشی از عشق اشاره دارد. آنگاه به شوری و حیرت ناشی از عشق اشاره کرده و از دورانی میگوید که به خاطر احساساتش نسبت به محبوبش، به خواب رفته است. در نهایت، عشق را با جامی پر از شراب مقایسه میکند که همواره در حال چرخیدن است و از دل پر درد خود مینوشد.
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی و وجود کسی که قدش به اندازهی الف است، تمام وجودم را فدای او کردهام. انگار که زیر سایهاش، دنیا و سبزهها آرام و خاموش نشستهاند.
هوش مصنوعی: سایه درختان سرو و صنوبر، زیبایی و شکوه قد بلند آنها را در هر چمنی میکشد و به زمین میآورد.
هوش مصنوعی: دل کسانی که زیبایی را مینگرند، با جلوههای آن شاداب و تازگی خود را حفظ میکند، زیرا همیشه حضور و زیبایی آن سرو بلند برای آنها خوشایند است.
هوش مصنوعی: وقتی مغز پسته در شکر پنهان میشود، طوطی وقتی به زبان میآید که لب شکر را پیدا کند.
هوش مصنوعی: به لبهای او بنگر، چه کار میتوان کرد؟ چرا که بوسههای آتشینش باعث به جوش آمدن خون میشود.
هوش مصنوعی: از ویرانی خانهها، جهان در تاریکی فرو میرود و هر جا که نگاه کنی، اثر نوشیدن شراب را میبینی.
هوش مصنوعی: چشم غزالی با زیبایی خیرهکنندهاش، میتواند انسان را به شدت حیرتزده کند تا جایی که او بیاختیار به خواب و بیتوجهی میافتد.
هوش مصنوعی: دیگر نمیتوانم وضعیت دلم را توضیح دهم، زیرا حرفهایی که از لبانم بیرون میآید، از نگاههای او بیشتر بیانگر احساساتم است.
هوش مصنوعی: غزالی که من را به بیابانی تاریک و دلگیر کشانده، نماد عشق لیلی است که داغ و شعف آن قلب مرا پر کرده است.
هوش مصنوعی: عشق هر لحظه مانند جامی دور من میچرخد که از دل پر از درد و رنج خود مایه میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نداشت این دل شوریده تاب سودایش
سرم برفت و نرفت از سرم تمنایش
به نرد درد چو وامق نبود مرد حریف
هزار دست پیاپی ببرد عذرایش
کسی نتافت از و سر چو زلفش از بن گوش
[...]
گذشته است ز تعریف،قد رعنایش
الف کشد به زمین سرو پیش بالایش
زسوزن مژه خویش چشم آن دارم
که چشم خویش بدوزم به چشم شهلایش
حریف تلخی بادام چشم او که شود؟
[...]
نگار جامه فروشم خوش است بالایش
کشم چو جامه در آغوش قد رعنایش
چو پرده بر فتد از روی مهر آسایش
سزد که مهر در افتد چو سایه در پایش
چه گونه دست تواند بدامن تو رساند
کسی که بر سر کویت نمیرسد پایش
نماید ار بت عذرا عذار من عارض
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.