شد به دشواری دل از لعل لب دلبر جدا
این کباب تر به خون دل شد از اخگر جدا
نقش هستی را به آسانی ز دل نتوان زدود
بی گداز از سکه هیهات است گردد زر جدا
آگه است از حال زخم من جدا از تیغ او
با دهان خشک شد هر کس که از کوثر جدا
کار هر بی ظرف نبود دل ز جان برداشتن
زان لب میگون به تلخی می شود ساغر جدا
گر در آمیزد به گلها بوی آن گلپیرهن
من به چشم بسته می سازم ز یکدیگر جدا
در گذر از قرب شاهان عمر اگر خواهی که خضر
یافت عمر جاودان تا شد ز اسکندر جدا
بی سرشک تلخ، افتاد از نظر مژگان مرا
رشته میگردد سبک چون گردد از گوهر جدا
چون نسوزد خواب در چشمم؟ که شبهای فراق
اخگری در پیرهن دارم ز هر اختر جدا
نیست چون صائب قراری نقش را بر روی آب
چون خیال او نمی گردد ز چشم تر جدا؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از جدایی و فراق صحبت میکند. او به دشواری دل کندن از معشوق اشاره دارد و میگوید که این جدایی همچون کبابی است که از آتش جدا شده، و آثاری از آن در دلش باقی مانده است. همچنین بیان میکند که نمیتوان به راحتی از یادآوری معشوق و زخم جدایی رهایی یافت و این درد همواره با انسان همراه است. شاعر به تلخی این جدایی میپردازد و تأکید میکند که برخی آثار و عواطف هرگز از بین نمیروند. او از شبهای بیخوابی و ناراحتی خود میگوید و اشاره میکند که خیال معشوقش هیچگاه از ذهنش دور نمیشود. در نهایت، او همچون قطرهای بر روی آب، در جستجوی آرامش است، اما جدایی معشوقش همواره او را آزار میدهد.
هوش مصنوعی: دل به خاطر لبهای زیبا و دلبرانه، دردی عمیق و سختی را تحمل کرده است. این عشق و درد، همچون کبابی است که از شعله آتش دور شده و به خون دل گره خورده است.
هوش مصنوعی: حضور و تأثیر زندگی را به راحتی نمیتوان از دل پاک کرد، زیرا بدون درد و رنج، امکان جدا کردن حقیقت از ظواهر وجود نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: هر کسی که از کوثر دور باشد، با دهان خشک و تشنه، به حال زخم من و جداییام از تیغ او آگاه است.
هوش مصنوعی: هر کسی که ظرفیت ندارد، نمیتواند به راحتی از دل برود و جان را فدای دوستی کند؛ چرا که لبهای شیرین و زیبا در نهایت میتواند تلخی را به ساغر میآورد و جدا میکند.
هوش مصنوعی: اگر بوی پیراهن گلدار من با گلها مخلوط شود، حتی با چشمان بسته میتوانم آنها را از یکدیگر تشخیص دهم.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی عمر جاودانی به دست آوری و از علم و حکمت بهرهمند شوی، بهتر است از جستجوی بیهوده و دلبستگی به مادیات دوری کنی و در مسیر زیبای زندگی، که به هدایت فکر و معنی منتهی میشود، گام برداری. در این مسیر است که میتوان از تجربهها و آموختههای بزرگانی مانند خضر بهره برد و از الگوهای حکمت و معرفت فاصله نگرفت.
هوش مصنوعی: بدون اشک تلخ، چیزی از درک و نگاه مژگان من دور افتاده است. وقتی که این رشته از گوهر جدا میشود، سبکتر میگردد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم بخوابم، در حالی که شبهای دوری از معشوق مانند شعلهای در دل من مشتعل است و هر ستارهای که میبینم، یادآور جداییام است؟
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به این موضوع اشاره دارد که هیچ چیزی مانند آثار صائب نمیتواند تصویری را بر روی آب به وجود آورد و این تصویر مانند خیال او از چشم تر جدا نمیشود. به عبارتی، زیبایی و تأثیرگذاری اثر او به گونهای است که همواره در خاطر میماند و از یاد نمیرود، حتی اگر در ظاهر زودگذر باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
خط نمی سازد مرا زان لعل جان پرور جدا
تشنه کی گردد به تیغ موج از کوثر جدا
سبزه خط لعل سیراب ترا بی آب کرد
آب را هر چند نتوان کرد از گوهر جدا
از دل خونگرم ما پیکان کشیدن مشکل است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.