ساده لوحی که شکایت کند از قسمت خویش
می کشد تیغ به سیمای ولی نعمت خویش
حسن از پاکی دامن نفس خوش نکشید
غنچه پیوسته به زندان بود از عصمت خویش
سرو و شمشاد و صنوبر همه برخاک افتند
هرکجا قامت او جلوه دهد رایت خویش
گرچه شد صورت دیوار زخشکی زاهد
به تماشای تو بیرون دود از خلوت خویش
چه خبر داشته باشم ز عزیزان دگر؟
من که از خود نگرفتم خبرازوحشت خویش
خواب خرگوش به مهلت رم آهو گردید
چشم نرم تو پشیمان نشد از غفلت خویش
تا از آب گهرم خاک نگردد سیراب
نیست ممکن که تسلی شوم ازهمت خویش
زین چه حاصل که گناهان مرابخشیدند ؟
من که درآتش سوزنده ام از خجلت خویش
گرچه از سایه من روی زمین آسوده است
چون همانیست مرا بهره ای ازدولت خویش
درد کم قیمتی از درد شکستن بیش است
به که برسنگ زنم گوهر بی قیمت خویش
راه خوابیده به فریاد جرس شد بیدار
هست برکوه همان پشت تو ازغفلت خویش
گرچه غایب ز نظرها شده ام چون عنقا
کره قاف است همان بردلم از شهرت خویش
تا خراشیدن دل هست میسر صائب
چه خیال است که از دست دهم فرصت خویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به توصیف احساسات عمیق و ناامیدی خود میپردازد. او از سادهلوحی میگوید که به جای شکایت از سرنوشت، به ولی نعمت خود آسیب میزند. از حسن و زیبایی پاکی نفس و عفت سخن میگوید و به زندانی بودن غنچههای معصوم اشاره میکند. شاعر در ادامه، به بیثمری گناهانش و عذاب درونیاش میپردازد و نشان میدهد که حتی اگر دیگران او را ببخشند، احساس خجالت و عذاب درونیش باقی میماند. او همچنین به حسرت و غفلت از فرصتها اشاره میکند و در پایان به این نتیجه میرسد که پردردی کمارزشتر از درد واقعی است. شاعر در تمام این ابیات به خودآگاهی و درک عمیق از درون و شرایطش میپردازد.
هوش مصنوعی: کسی که بدون درک از سرنوشت خود شکایت میکند، در حقیقت به کسی که او را حمایت میکند، آسیب میزند.
هوش مصنوعی: زیبایی و قداست نفس انسان از پاکی و صداقت او ناشی میشود، و مانند غنچهای است که همیشه در اسارت عصمت و پاکی خود قرار دارد.
هوش مصنوعی: سرو، شمشاد و صنوبر همگی بر زمین افتادهاند، هر جا که قامت او نمایان شود، پرچم خود را برافراشته میکند.
هوش مصنوعی: هرچند که به خاطر زهد و خشکی، دیوارها ظاهری بی روح پیدا کردهاند، اما وقتی به تماشای تو میپردازند، از خلوت خود بخار و دود برمیخیزد.
هوش مصنوعی: چه خبری از دیگر عزیزان داشته باشم؟ وقتی که خودم از حال و وضع وحشتناک خودم هم اطلاعی ندارم.
هوش مصنوعی: خواب آرام خرگوش به حالتی ترسناک تبدیل شد و نگاه ملایم تو هیچگاه از بیتوجهی خود پشیمان نشد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که اشکهایم به زمین نریخته و خاک نشدهاند، نمیتوانم به آرامش برسم و از تلاش خودم دلسرد شوم.
هوش مصنوعی: چه فایدهای دارد که گناهانم را بخشیدند، در حالی که من به خاطر شرمساری خودم در آتش عذاب میسوزم؟
هوش مصنوعی: هرچند سایه من روی زمین آرامش دارد، اما چون خودم هنوز از نعمتهای خویش بیبهرهام، این آرامش واقعی نیست.
هوش مصنوعی: دردی که کمتر اهمیت دارد، از درد ناشی از شکستن ارزش بیشتری دارد. بهتر است به سنگ بیفتم تا اینکه گوهر بیارزش خود را از دست بدهم.
هوش مصنوعی: در مسیر خواب، صدای جرس به گوش میرسد، از این رو بیدار باش. بر کوه که درپشت توست، از خیالات و غفلتهای خود نجات پیدا کن.
هوش مصنوعی: هرچند که از نظرها دور شدهام و مانند پرنده افسانهای عنقا هستم که در رشته کوه قاف زندگی میکند، اما هنوز یاد و خاطرتم در دلها باقی است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل آدمی دچار آسیب و زخم است، برای شاعری مانند صائب هیچ امیدی نیست که فرصتهای خود را از دست بدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر چشانی به ملک چاشنی صحبت خویش
جام ِمی گیرد و بر باد دهد عصمت خویش
چون به خونریز خودم ساخته ای تشنه کنون
تو هم این لطف بکن تا بکشم منت خویش
کشتهٔ ناز کحا، کشتهٔ شمشیر کجا
[...]
آن که در آینه بیتاب شد از طلعت خویش
آه اگر در دل عاشق نگرد صورت خویش
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.