برتو دوزخ شده از کثرت عصیان آتش
ورنه در چشم خلیل است گلستان آتش
زلف و خط چهره او را نتواند پوشید
درته دامن شبهاست نمایان آتش
دوزخ از سردی ایام بهشتی شده است
می کند جلوه گل فصل زمستان آتش
گرچه از سنگدلان است،ز خوی تو شده است
چون شرر در جگر سنگ گریزان آتش
دوزخ سوختگان صحبت بی مغزان است
که به فریاد درآید زنیسان آتش
برحذر باش ازان لب چو شود گرم عتاب
طرفه شوری است چو افتد به نمکدان آتش
ژاژ خارا نبود بی سخن پوچ،حیات
می شود از خس و خاشاک فروزان آتش
سرو دودی است که ازآتش گل خاسته است
تا که زد از نفش گرم به بستان آتش ؟
چه کند زخم زبان با جگر سوختگان ؟
خار را گل کند از سینه سوزان آتش
نیست از هیزم تر گریه آتش که شده است
پیش رخسار عرقناک تو گریان آتش
برق با شوخی مژگان تو دامی است به خاک
هست باتندی خوی تو به فرمان آتش
حسن یوسف کند آن روز جهان را روشن
که ز رویش جهد از سیلی اخوان آتش
در ته دامن فانوس گریزد صائب
بس که داغ است ازان چهره خندان آتش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تصویر کشیدن زیبایی و قدرت جذابیت معشوق پرداخته و نسبت به حالتهای مختلف عشق و درد عشقی دلالت میکند. شاعر به تضاد دوزخ و بهشت در عشق اشاره دارد و نمایانگر آتش عشق است. عشق به معشوق هم میتواند آرامشبخش باشد و هم دردناک. شاعر از حسرت و زخمهای ناشی از عشق سخن میگوید و به زیباییهای چهره و موهای معشوق اشاره میکند که نمیتوان آنها را پنهان کرد. در نهایت، شاعر هشدار میدهد که باید از برخی روابط و عواطف مراقب بود، چرا که میتوانند خطرناک شوند. این شعر با استفاده از تصاویری زیبا، احساسات عمیق و پیچیده انسان در عشق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: به خاطر گناهان فراوان، دوزخ برای تو شده است، در حالی که در چشم حضرت ابراهیم (خلیل) آتش میتواند مانند گلستان جلوه کند.
هوش مصنوعی: زلف و خط چهره او را نمیتوان پنهان کرد؛ زیرا در انتهای دامن شبها، آتش زیبایی او نمایان است.
هوش مصنوعی: جهنم به خاطر سرما و خنکی روزها، بهشتی شده است و در این فضا، گلهای فصل زمستان مانند آتش درخشان و پررنگ دیده میشوند.
هوش مصنوعی: با اینکه او از افرادی بیاحساس و سنگدل است، ولی حالتی از دلنگرانی و سوزش در درونش به وجود آمده که مانند شرر، در دل سنگ مثل آتش میگریزد.
هوش مصنوعی: دوزخ برای کسانی که سوختهاند، مکانی است که در آن صحبتهای بیمغزان و بیفایده جاری است. اینجا جایی است که آتش بار دیگر به صدا درمیآید و به فریاد و ناله میانجامد.
هوش مصنوعی: مواظب باش از آن لب که وقتی به عتاب و سرزنش میافتد، جادوگری خاصی دارد. این لب به مانند نمکدان عمل میکند که وقتی آتش به آن میافتد، باعث ایجاد شور و هیجان میشود.
هوش مصنوعی: سخن بیمحتوا و بیفایده ارزش ندارد، زندگی از چیزهای ساده و بیاهمیت همچون علف و زباله شعلهور میشود.
هوش مصنوعی: سرو دودی است که از آتش گل به وجود آمده و تا وقتی که نفحهای گرم به باغ زده، مشغول است.
هوش مصنوعی: زخم زبان، دلهای دردکشیده را میآزارد و آتش سوزان در درونشان، میتواند خار را به گل تبدیل کند. یعنی درد و رنج میتواند زیبایی و تحولی عمیق در روح انسان ایجاد کند.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت تو، آنقدر دلباختهام که مانند آتش میسوزم و اشک میریزم. اشکهای من به شدت سوزانند و گویی آتش را از هیزم قابلتر کردهاند.
هوش مصنوعی: چشمان زلیخای تو همچون برقی درخشان است که قدرت جذب و فریب دارد. اما تندروی و خوی تند تو، به مانند آتش، میتواند دردسرساز باشد و هر لحظه آماده است تا ویرانی به بار آورد.
هوش مصنوعی: زیبایی یوسف زمانی دنیا را روشن خواهد کرد که بخاطر زیباییاش، بر اثر حسادت برادرانش، آتش حسادت زبانه بکشد.
هوش مصنوعی: در انتهای دامن نور، صائب پنهان میشود، زیرا چهره خندان آتش، آنقدر سوزان و گرم است که تحمل آن دشوار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دارم از رنگ رخت در دل و در جان آتش
نیست در شعله خورشید از اینسان آتش
هم از آنشمع که روشن شد از هر دو جهان
دید از شاخ شجر موسی عمران آتش
دیدم از نور رخ ماه تو ای سرو بلند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.