گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

میکند جان درتن امید، لعل باده نوش

روی آتشناک، خون بوسه می آرد به جوش

چین ابرو در شکست دل قیامت می کند

ساعد سیمین سبکدست است درتاراج هوش

از هوسناکان خطر دارند گل پیراهنان

وای برآن گل که می افتد به دست گلفروش

در سینه مستان نمی باشد نصیحت را اثر

سرمه نتوانست کردن چشم گویا راخموش

غنچه در دست نسیم صبح عاجز می شود

برنیاید با نگاه خیره،شرم پرده پوش

کم نشد از گریه شوری کز محبت داشتم

آب گوهر دیگ دریا را نیندازد زجوش

عقل پیش عشق نتواند نفس را راست کرد

تالب دریا بود سیلاب راصائب خروش

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
ادیب صابر

نیست از قدر و خطر در هفت کشور هم کفوش

زین همی نازد ولیش و زان همی سوزد عدوش

گر عدو خواهد که در راه خلافش دم زند

نم نماند در دهانش دم بگیرد در گلوش

اوج علیین نخوانم همت عالیش را

[...]

امیرخسرو دهلوی

مست و لایعقل گذشتم از در میخانه دوش

سالکی دیدم نشسته پیش پیر می فروش

گشته از دنیا و مافیها به کلی اختیار

از پی یک جرعه می بر باد داده عقل و هوش

مطربان افتاده بی خود هر یکی بر یک طرف

[...]

سیف فرغانی

ای خریداران رویت عاشقان جان فروش

شور در مردم فتاد از عشق رویت رو بپوش

با قفاداران انجم ماه نتواند زدن

با رخت پهلو اگر خورشید باشد پشت روش

من خمش بودم مرا آورد شوقت در سخن

[...]

کمال خجندی

یار خرمن سوز ما گو روی گندمگون بپوش

ورنه خواهد سوخت خرمن هر کرا عقل است و هوش

روی گندمگون نمود و جان ما یک جو فروخت

از چه شد باز اینچنین گندم نمای جو فروش

شاهدان از گوشها کردند درها را رها

[...]

حافظ

دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش

وز شما پنهان نشاید کرد سِرِّ مِی‌فروش

گفت آسان گیر بر خود کارها کز رویِ طبع

سخت می‌گردد جهان بر مردمانِ سخت‌کوش

وان گَهَم دَر داد جامی کز فروغش بر فلک

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه