دگر که را کنم از اهلِ درد محرمِ راز؟
که رنگِ من به زبانِ شکسته شد غَمّاز
مباش ایمن ازان چشمهای شرمآلود
که چشمدوخته گیرد شکارِ خود این باز
چو دید طاقِ دو ابروی یار، برگردید
کسی که گفت روا در دو قبله نیست نماز
ازان ز حلقه بگوشانِ خطِ مشکینم
که کرد حسن ترا خطِ نیازمندِ نیاز
ز عرضِ حال در ایامِ خط مشو غافل
که وقتِ شام بود تنگ در ادای نماز
دلی که با نفسِ گرمِ عشق آب نشد
ز آفتابِ قیامت نمیرود به گداز
چنان که سیل خس و خار را به دریا بُرد
مرا به عشقِ حقیقی کشید عشقِ مجاز
حباب مانعِ جوش و خروشِ دریا نیست
نگشت مُهرِ خموشی نقابِ چهرهٔ راز
ترا تردد خاطر کشیده است به بند
که آب میشود از موجِ خویش سلسلهساز
به فکرِ صائب ازان میکنند رغبت خلق
که یاد میدهد از طرزِ حافظِ شیراز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زمانه اسب و تو رایض، به رای خویشت تاز
زمانه گوی و تو چوگان به رای خویشت باز
اگرچه چنگ نوازان لطیف دست بوند
فدای دست قلم باد دست چنگ نواز
تویی، که جور و بخیلی به تو گرفت نشیب
[...]
اگر چه دیده افعی بخاصیت بجهد
بدانگهی که زمرد بدو بری بفراز
من این ندیدم، دیدم که خواجه دست بداشت
برابر دل من بترکید چشم نیاز
اگر دو دیده افعی بهخاصیت بکند
بدانگهی که زمرد بدو برند فراز،
من این ندیدم و دیدم که میر دست بداشت
برابر دل من بترکید چشم نیاز.
بهشت وار شد از نوبهار گیتی باز
در بهشت بر او کرد چرخ گوئی باز
درم درم شده روی زمین چو پشت پلنگ
شکن شکن شده آب شمر چو سینه باز
سرشگ ابر کند هر فراز را چو نشیب
[...]
چو عزم کاری کردم مرا که دارد باز
رسد به فرجام آن کار کش کنم آغاز
شبی که آز برآرد کنم به همت روز
دری که چرخ ببندد کنم به دانش باز
اگر ندارم گردون نگویدم که بدار
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.