نمی رسد به حقیقت کس از سرای مجاز
پلی است آن طرف آب، عشقهای مجاز
ز مرگ بیم ندارم که در قلمرو خاک
عذاب قبر کشیدم ز تنگنای مجاز
اسیر دایره رنگ تا به کی باشم ؟
دلم چو لاله سید شد ازین سرای مجاز
بپوش خرقه عریان تنی ز حضرت عشق
که بند خانه غفلت بود ردای مجاز
مباد هیچ مسلمان اسیر قید فرنگ!
بجان رسیده ام از دست عشوه های مجاز
مبند دل به تماشای این جهان صائب
که یک دو هفته بود همچو گل وفای مجاز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نقد دنیای مجاز و ناپایدار میپردازد و میگوید حقیقتی فراتر از آنچه در این دنیا تجربه میشود وجود دارد. شاعر به عشق واقعی اشاره میکند و از تنگنای مجاز و عذاب قبر سخن میگوید. او از بندهای این دنیا و زیبایی فریبنده آن رنج میبرد و به مخاطب توصیه میکند که از تماشای ظواهر فریبنده خودداری کنند، زیرا این دنیای مجاز تنها زودگذر است و به حقیقتی پایدار نمیانجامد.
هوش مصنوعی: هیچکس به واقعیت واقعی نمیرسد، زیرا آنچه ما تجربه میکنیم فقط سایهای از حقیقت است. عشقهای ظاهری و ناکامل، مانند پلی برای عبور به سوی آن حقیقت دور هستند.
هوش مصنوعی: من از مرگ نمیترسم، چرا که در دنیای خاکی تجربه سختیهای زندگی و عذابهایی را در این دنیا داشتهام.
هوش مصنوعی: چقدر باید در این دور رنگ بیانتها گرفتار باشم؟ دلم مانند لالهای در باغ مجاز پژمرده شده است.
هوش مصنوعی: پوشیدن لباس سادهای که نشاندهنده عشق الهی است، از آنچه که در دنیا و غفلت وجود دارد جدا شو. این اشاره به این دارد که زندگی مادی و مجازی ما گاهی ما را از حقیقت واقعی دور میکند.
هوش مصنوعی: نذار هیچ مسلمانی زیر بار ذلت فرهنگ غربی بره! من دیگه از تمام جذابیتهای ساختگی به تنگ اومدم.
هوش مصنوعی: به دل خود وابسته به زیباییهای این دنیا نشو، زیرا که دنیا بسیار گذرا و فانی است و وفای آن تنها به اندازهای کوتاه مانند عمر یک گل است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.