کام دل ازان چهره افروخته برگیر
درهرنگهی دیده خودرا به گهر گیر
دیوانه ما سلسله بسیار گسسته است
زنهارزدل در خم آن زلف خبرگیر
از آتش گل سینه من گرم نگردید
ای بلبل بیدرد مرادرته پرگیر
از جبهه واکرده طلب حاجت خودرا
چون غنچه نشکفته سرراه سحر گیر
مگذاردرین سبزچمن شبنم خودرا
این آینه رازود ازین دامن ترگیر
جز خواب گران نیست درین قافله باری
تا باز نمانی دل ازین قافله برگیر
مگذارکه پژمرده شود غنچه دل را
هرچشم زدن ساغری از خون جگرگیر
ای سرو اگر آسودگیت می دهد آزار
از برگ بشو دست ،گریبان ثمرگیر
این آن غزل خواجه نظیری است که فرمود
ای مطرب جان سوخت دلم ،راه دگرگیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت چهره محبوب اشاره میکند و از او میخواهد که دلش را از درد و غم آزاد کند. او تاکید میکند که عاشق دیوانهای است که در ارتباطش با محبوب دچار سردرگمی است و از او میخواهد تا به زلفهایش توجه کند. شاعر همچنین به بلبل که نماد عشق است، میگوید که او درد و رنج را حس نمیکند و از او میخواهد که او را فراموش نکند. در ادامه، شاعر به غنچه و سبز بودن چمن اشاره میکند و از دل خود میخواهد که پژمرده نشود. او برای آسودگی خود میپرسد که آیا باید ناراحتی دیگری را تحمل کند و در نهایت اشارهای به غزلی از خواجه نزاوی میکند که به دردی عمیق اشاره دارد.
هوش مصنوعی: از چهره زیبا و درخشان او لذت ببر و در هر زمانی، نگاهت را به ارزشهای واقعی و گرانبها معطوف کن.
هوش مصنوعی: دیوانه ما، در پی ارتباطی عمیق است، اما این ارتباط بسیار ضعیف و شکننده به نظر میرسد. بنابراین، ای دل، مراقب باش که در پیچ و خم آن زلف زیبای او، گرفتار نشوی و به حقیقت راهی پیدا کنی.
هوش مصنوعی: ای بلبل بیدرد، آتش احساسات درون من تو را گرم نکرده است. به من نزدیک شو و سراغی از دلِ آتشینِ من بگیر.
هوش مصنوعی: از جبهه خارج شده و به دنبال خواستهات برو، مانند غنچهای که هنوز باز نشده، در صبح زود دست به عمل بزن.
هوش مصنوعی: در این چمنزاری که سبز و زیباست، نگذار که شبنم و قطراتش زود از دامن تو بروند و دور شوند.
هوش مصنوعی: در این قافله، جز خواب سنگین، چیزی وجود ندارد؛ پس اگر نمیخواهی از این جمع فاصله بگیری، دلات را از این قافله جدا کن.
هوش مصنوعی: اجازه نده که احساساتت در دل از بین بروند، و هر لحظه با خاطرات تلخ خودت را غمگین نکن.
هوش مصنوعی: ای سرو، اگر آرامش تو از آزار دیگران ایجاد میشود، پس از برگهای خود دست بکش و برای خودت ثمر برسان.
هوش مصنوعی: این غزل دربارهی احساسات عمیق و درد دل عاشقی است. شاعر به مطرب میگوید که ای ساززن، دل من از عشق سوخته است، پس راه جدیدی را پیدا کن تا بتوانی مرا به آرامش برسانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای مطرب جان سوخت دلم پرده دگر گیر
یا پرده ازین راز به یک مرتبه برگیر
راهی به نوا زن که غم عشق درآید
گو شورش و مستی و جوانی ره درگیر
راهی که به مطلوب قریب است عزیز است
[...]
در عشق زپرواز نفس آینه برگیر
هرچند رهت قطع شود باز ز سر گیر
تا کی چو گهر در گره قطره فسردن
توفان شو و آفاق به یک دیدهٔ تر گیر
در ملک شهادت دیت است آنچه بیابند
[...]
ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر
ای چاک گریبان، شب ما را به سحر گیر
از کم سخنی های تو زهر است به جامم
بگشای لب و تلخی کامم به شکر گیر
وا سوخته ئی یک شرر از داغ جگر گیر
یک چند بخود پیچ و نیستان همه در گیر
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.