جز گوشهٔ قناعت ازین خاکدان مگیر
غیر از کنار هیچ ز اهل جهان مگیر
حرف از صفای سینه مگو پیش زاهدان
آیینه پیش طلعت این زنگیان مگیر
از پیچ و تاب راه به منزل رسیده است
بر یک زمین قرار چو سنگ نشان مگیر
جز سرو پایدار درین بوستانسرا
بر هیچ شاخسار دگر آشیان مگیر
چون عزم صادق است ز کوشش مدار دست
در راه راست توسن خود را عنان مگیر
این برق خانه سوز مهیای جستن است
ای خون گرفته، نبض من ناتوان مگیر
سوزانترم ز آتش بی زینهار عشق
ای بیخبر، دلیر مرا بر زبان مگیر
تا بی حجاب، روز توانی سفید شد
خفاش وار از نفس خلق جان مگیر
صائب به قدر مستمعان خرج کن سخن
از طوطیان شکر، ز هما استخوان مگیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جز گوشهٔ قناعت ازین خاکدان مگیر
غیر از کنار، هیچ ز اهل جهان مگیر
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.