از ره مرو به جلوه ناپایدار عمر
کز موجه سراب بود پود و تار عمر
فرصت نمی دهد که بشویم ز دیده خواب
از بس که تند می گذرد جویبار عمر
برگ سفر بساز که با دست رعشه دار
نتوان گرفت دامن باد بهار عمر
کمتر بود ز صحبت برق و گیاه خشک
در جسم زار جلوه ناپایدار عمر
بر چهره من آنچه سفیدی کند نه موست
گردی است مانده بررخم از رهگذار عمر
آبی که ماند درته جو سبز می شود
چون خضر زینهار مکن اختیار عمر
زنگ ندامتی است که روزم سیاه ازوست
در دست من ز نقره کامل عیار عمر
دست از ثمر بشوی که هرگز نرسته است
جز آه سرد، سنبلی از جویبار عمر
فهمیده خرج کن نفس خود که بسته است
در رشته نفس گهر آبدار عمر
مشکل که سر برآورد از خاک روز حشر
آن را که کرد بی ثمری شرمسار عمر
زهری است زهر مرگ که شیرین نمی شود
هرچند تلخ می گذرد روزگار عمر
روز مبارکی است که با عشق بوده ام
روز گذشته ای که بود در شمار عمر
اشگ ندامتی است چو باران نوبهار
چیزی که مانده است به من از بهار عمر
تا چند بر صحیفه ایام چون قلم
صائب به گفتگو گذرانی مدار عمر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عمری ناپایدار و گذرا اشاره دارد و به انسان یادآوری میکند که زندگی کوتاه و موقتی است. شاعر از سرابهای فریبنده و زودگذر عمر صحبت میکند و میگوید که فرصتها سریع میگذرند و انسان نمیتواند به راحتی از خواب و خیال بیدار شود. او از زنگ ندامت و حسرتهای زندگی یاد میکند و تأکید دارد که هیچ چیزی از عمر به غیر از یادگارهای تلخ برای او باقی نمانده است. شاعر میزند به این نکته که عشق و لحظات ناب باید در زندگی گنجانده شوند و در نهایت بر اهمیت مراقبت از عمر و گزراندن لحظات با ارزش تأکید دارد.
هوش مصنوعی: به راه جلوههای زودگذر زندگی نرو، چرا که آنچه به نظر میرسد، در واقع مانند سراب است و عمر واقعی، تاریکی و ناپایداری دارد.
هوش مصنوعی: فرصتی دست نمیدهد تا از خواب غفلت بیدار شویم، زیرا عمر همچون جویباری سریع در حال گذر است.
هوش مصنوعی: برگ سفری بساز که به خاطر لرزش دست نتوانی دامن نسیم بهار عمر را بگیری.
هوش مصنوعی: عمر انسان مانند یک نمایش زودگذر است که به سرعت میگذرد، همانطور که ارتباط کوتاه مدت با برق و گیاه خشک در یک جسم بیجان به سرعت از بین میرود.
هوش مصنوعی: بر چهرهام آنچه که سفید است، مو نیست، بلکه گردی است که از گذر عمر بر صورتم نشسته.
هوش مصنوعی: آب باقیمانده در ته جو مانند خضر (پادشاهی که نماد زندگی و جاودانگی است) سبز میشود؛ بنابراین، مراقب باش که برای زندگیات انتخابی نکنید.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که زنگ ندامت و پشیمانی، روزگار مرا تیره و تار کرده است و این احساس تلخ در دستان من مانند نقرهای خالص و با ارزش است که عمرم را توصیف میکند. به نوعی میگوید که این حس پشیمانی با ارزش است، اما باعث شده زندگیام تحت تاثیر منفی قرار گیرد.
هوش مصنوعی: به این معناست که از تلاش برای دستیابی به نتیجهای که هیچگاه به ثمر نخواهد نشست، دست بردارید. زیرا در نهایت تنها حسرت و غمی عمیق به همراه خواهد داشت، مانند نشانهای از جریان زندگی که به جستجوی معنا و هدف میگذرد.
هوش مصنوعی: خودت را در راه درست خرج کن، زیرا زندگیات به چیزهای باارزشی وابسته است که از عمرت شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: وقتی که در روز قیامت، مشکلات و سختیها نمایان شوند، کسی که عمرش را بیهوده گذرانده باشد، احساس شرمساری میکند.
هوش مصنوعی: زندگی همچون زهر کشندهای است که هرگز نمیتواند شیرین شود، حتی اگر تلخیاش را تحمل کنیم و زمان بگذرد.
هوش مصنوعی: روز خوشی است که با عشق سپری شده، روزی که در زندگی من به حساب میآید.
هوش مصنوعی: اشکهایی که میریزم مانند باران بهاری است، چیزی که از دوران جوانی و شکفتگی عمرم باقی مانده است.
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی بر روی صفحات زندگی مانند یک نویسنده فقط سخن بگویی و وقتت را هدر دهی؟ عمرت را عبث نگذران.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خُرَّم از فروغِ رُخَت لاله زارِ عمر
بازآ که ریخت بی گُلِ رویت بهارِ عمر
از دیده گر سرشک چو باران چِکَد رواست
کاندر غمت چو برق بِشُد روزگارِ عمر
این یک دو دَم که مهلتِ دیدار ممکن است
[...]
ای خرم از نوید قدومت بهار عمر
پژمرد در مفارقتت لالهزار عمر
این یک دو دم که دولت دیدار ممکن است
دریاب کار ما که نه پیداست کار عمر
گیریم عمر خویش ز سر در زمان تو
[...]
غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر
وقتی که فوت شد نبود در شمار عمر
با هیچ کس وفا نکند شاهد حیات
پیداست از دورنگی لیل و نهار عمر
هرگز ندیده است کس از سایه اش نشان
[...]
ای چهر بر فروخته ات، لاله زار عمر
بازآ که بی رخ تو خزان شد بهار عمر
عمرت دراز باد که آمد طرب فزا
با یاد روی و موی تو لیل و نهار عمر
سرو و گلی نیامده چون عارض و قدت
[...]
ای از خط تو سبز لب جویبار عمر
وز غنچۀ تو خرم و خندان بهار عمر
ای در محیط کون و مکان نقطۀ بسیط
رحمی که شد ز دائره بیرون مدار عمر
داغم من از فراغ تو از فرق تا قدم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.