از عزیزان با تو ما را هست پیوند دگر
جای یوسف را نگیرد هیچ فرزند دگر
خار دیوار تو از مژگان بود گیرنده تر
هر سرمو از تو چون زلف است دلبند دگر
از گرفتاران، سر بندی است هرکس را جدا
هست ما را با تو از هر بند پیوند دگر
می رسیدش ،بنده شایسته گر می کرد ناز
جز تو گر می بود در عالم خداوند دگر
شور من چون بلبلان از نوشخند غنچه نیست
تلخ دارد زندگی بر من شکرخند دگر
خوبه وحدت کرده مستغنی است از همصحبتان
نیست نخل خوش ثمر محتاج پیوند دگر
شد ز سنگ کودکان روشن که باغ دهر را
نیست چون دیوانگان نخل برومند دگر
گرچه هرکس راست پیوندی به آن نخل امید
قطع پیوند از دو عالم هست پیوند دگر
چون نباشد خواب من شیرین در آغوش لحد؟
من که نشکستم به دل جز آرزو قند دگر
کی به فکر صائب بی آرزو خواهد فتاد؟
آن که در هر گوشه دارد آرزومند دگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر درباره پیوند عمیق و خاصی که با معشوق خود دارد صحبت میکند. او میگوید که هیچ چیز نمیتواند جای معشوق را بگیرد و این رابطه عاطفی برایش بینظیر و منحصر به فرد است. شاعر با استفاده از تصاویری مانند خارهایی که از مژگان معشوق میآید و همچنین بشارت به یگانگی و عدم نیاز به دیگران، عشق خود را توصیف میکند. او به تلخی زندگی بدون معشوق اشاره میکند و بر این نکته تأکید میکند که دیگران نمیتوانند حس واقعی محبت و پیوندی که او با معشوقش دارد را تجربه کنند. در نهایت، او به آرزوها و امیدهایش اشاره میکند که همیشه در دل دارد و این آرزوها او را از دیگران متمایز میکند.
هوش مصنوعی: ما با عزیزان خود پیوندی داریم که هیچ کس نمیتواند آن را جایگزین کند؛ هیچ فرزندی نمیتواند جای یوسف را بگیرد.
هوش مصنوعی: خار دیوار تو مانند مژگان تو میباشد، و هر قسمتی از وجود من به تو وابستهتر است، همانطور که موی سرم به دلبند دیگری وابسته است.
هوش مصنوعی: هر کسی در دنیا مشکلات و دردسرهایی دارد که او را درگیر کرده است. اما ما که با تو هستیم، از تمام این قید و بندها و مشکلات آزادیم و همه چیز ما با تو متفاوت است.
هوش مصنوعی: اگر او به من توجه کند، من بنده شایستهاش میشوم و اگر غیر از تو کسی در این دنیا وجود داشته باشد، خداوند دیگری خواهد بود.
هوش مصنوعی: شور و شوق من مانند بلبلها نیست که تنها به خاطر لبخند غنچهها باشد، بلکه طعم تلخی دارد و زندگی برای من دیگر مثل شکرخند نیست.
هوش مصنوعی: وقتی انسان به وحدت و یکپارچگی برسد، از نیاز به همراهان و صحبت با دیگران بینیاز میشود. مثل درخت نخل که با میوههای خوبش نیازی به پیوند با درختان دیگر ندارد و به تنهایی توانسته است به ثمر برسد.
هوش مصنوعی: کودکان از سنگ آگاه و روشن شدند، چون گلهای باغ زمان، هیچ چیزی مشابه دیوانگان و نخلهای سرشار از برکت وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگرچه هر کسی ارتباطی با آن نخل امید دارد، ولی جدا شدن از دنیاهای مادی و ظاهری، به معنی پیوندی دیگر است.
هوش مصنوعی: زمانی که در آغوش خاک خواب من شیرین نیست، چگونه میتوانم آرامشی داشته باشم؟ من که به جز آرزوهایم، چیزی دیگر در دل ندارم.
هوش مصنوعی: کیست که به یاد صائب خواهد افتاد؟ آن کس که در هر نقطهای آرزوی دیگری در دل دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ز مشکین طره ات بر هر دلی بند دگر
رشته جان را به هر موی تو پیوند دگر
زلف تو یارب چه زنجیر است کز سودای او
هر زمان دیوانه می گردد خردمند دگر
چون رهد مسکین دلم زان جعد خم در خم که هست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.