ای ز مشکین طره ات بر هر دلی بند دگر
رشته جان را به هر موی تو پیوند دگر
زلف تو یارب چه زنجیر است کز سودای او
هر زمان دیوانه می گردد خردمند دگر
چون رهد مسکین دلم زان جعد خم در خم که هست
هر خمی صد حلقه و هر حلقه ای بند دگر
گر پدر خورشید و مادر ماه باشد فی المثل
بر زمین ناید به خوبی چون تو فرزند دگر
تا سماع قول مطرب داد پند من حکیم
خوش نمی آید که دارم گوش بر پند دگر
محتسب سوگندم از می داد و وقت گل رسید
وه که می باید شکستن باز سوگند دگر
دل گرفت از خانقه جامی ره میخانه پرس
تا پی معشوق و می گیریم یک چند دگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیبایی و جاذبه موهای معشوق خود سخن میگوید و بیان میکند که هر موی او مانند بندی بر دلهاست که روح را به خود میکشاند. زلفهای او مانند زنجیری هستند که دیوانهای را به خود میخوانند و از عقل و خرد او میکاهند. شاعر همچنین به مقایسهی معشوق خود با خورشید و ماه میپردازد و میگوید که هیچ کس به اندازهی او بینظیر نیست. او از گوش سپردن به نصیحتها و پندهای حکیمانه بیزار است و در برابر وسوسهی می و عشق تسلیم میشود. در نهایت، شاعر به میخانه اشاره میکند و از دلتنگی خود برای معشوق میگوید و از جستجوی عشق و می صحبت میکند.
هوش مصنوعی: موهای تو که بویی مانند مشک دارد، بر دلهای هر کس به گونهای دیگر اثر میگذارد و جان آدمی را به هر یک از این رشتهها به نحوی متفاوت متصل میکند.
هوش مصنوعی: زلف تو، ای خدا، چه زنجیری است که به خاطر عشق و آرزوی آن، هر لحظه فرد خردمند و معقولی دیوانه و سرگشته میشود.
هوش مصنوعی: وقتی دل بیچارهام از آن موهای مجعد و پیچوخمهایش رها میشود، میفهمم که هر یک از این پیچها حاوی صدها حلقه است و هر حلقهای، خود یک بند دیگر را ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: اگر پدرش خورشید و مادرش ماه باشد، باز هم مانند تو بر زمین نمیآید و وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هنگامی که نوای دلنواز موسیقی به گوش میرسد، نصیحتهای من حکیمانه به دل خوش نمیآید، چون گوشم به شنیدن نصیحتهای دیگر مشغول است.
هوش مصنوعی: محتسب! قسم میخورم که از شراب لذت ببرم و وقتی که زمان گلها فرارسیده، آری، باید سوگند دیگری هم بشکنم.
هوش مصنوعی: دل از خانقاه و روحانیت زخمدار شده است. امیدوار است با پرسیدن از مسیری که به میخانه میرسد، به معشوق و شادیهای تازهای دست یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از عزیزان با تو ما را هست پیوند دگر
جای یوسف را نگیرد هیچ فرزند دگر
خار دیوار تو از مژگان بود گیرنده تر
هر سرمو از تو چون زلف است دلبند دگر
از گرفتاران، سر بندی است هرکس را جدا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.