ندارد حاجت مشاطه روی گلعذار ما
پر طاوس مستغنی است از نقش و نگار ما
زمین از سایه ما گر شود نیلی، عجب نبود
که کوه قاف می بازد کمر در زیر بار ما
ز طوف ما دل بی درد صاحب درد می گردد
چراغ کشته در می گیرد از خاک مزار ما
شکوه خاکساری خصم را بی دست و پا سازد
شود باریک، دریا چون رسد در جویبار ما
ز بال افشانی جان این چنین معلوم می گردد
که چشم دام زلفی می پرد در انتظار ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تمجید و تجلّی زیبایی و عظمت وجود و تاثیر فردی خاص اشاره دارد. شاعر با بیان اینکه زیبایی و شکوه آن شخص به خودی خود نیاز به آراستگی ندارد، به قدرت و تاثیرگذاری او بر زمین و آسمان میپردازد. وجود این شخص باعث تغییراتی در دلها و دنیای اطرافش میشود و حتی موجب شگفتی و زوال نیروهای مخالف میگردد. در نهایت، شاعر به جذابیت و دلانگیزی وجود او اشاره میکند که دیگران را در انتظارش نگه میدارد.
هوش مصنوعی: صورت زیبا و جذاب ما به آرایش نیاز ندارد، زیرا جلوهگری و زیبایی آن به اندازهای است که هیچ تزیینی نمیتواند آن را بهتر کند.
هوش مصنوعی: اگر زمین به رنگ نیلی درآید، به خاطر سایه ماست، شگفتی نیست که کوه قاف زیر فشار ما خم میشود.
هوش مصنوعی: در اثر طوفان ما، دل کسانی که دردی ندارند، به درد مبتلا میشود. مانند چراغی که در خاک قبر ما روشن میماند.
هوش مصنوعی: وقتی دشمن را با فروتنی و ادب مواجه میسازیم، آن دشمن قدرت خود را از دست میدهد و مانند دریا که به یک جویبار میپیوندد، ضعیف و نازک میشود.
هوش مصنوعی: از بال پرواز جان، اینگونه پیداست که چشمی همچون دام زلف، در انتظار ما میپرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تو مشغولی به حسن خود، چه غم داری ز کار ما؟
که هجرانت چه میسازد همی با روزگار ما؟
چه ساغرها تهی کردیم بر یادت: که یک ذره
نه ساکن گشت سوز دل، نه کمتر شد خمار ما
به هر جایی که مسکینی بیفتد دست گیرندش
[...]
جنون را کارها باقی ست با مشت غبار ما
که بان بکاه طفلان میشود خاک مزار ما
به گیتی شد عیان از شیوه عجز اضطرار ما
ز پشت دست ما باشد قماش روی کار ما
به بیم افگنده می را چاره رنج خمار ما
قدح بر خویش می لرزد ز دست رعشه دار ما
خوشا جانی که اندوهی فرو گیرد سراپایش
[...]
خوشا امروز روز ما که خوش شد، روزگار ما
چنین روز خوشی بنگر، چگونه کرد، کار ما
ز هر حیثی خوش اندر خوش، نموده کار و بار ما
تو در این شهر یار ما و این دو شهریار ما
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.