درین عالم که جز وحشت نباشد
چه سازد کس اگرخلوت نباشد
درین آشوبگاه وحشت افزا
حصاری بهتر از عزلت نباشد
اگر دارالامانی در جهان هست
بغیر از گوشه خلوت نباشد
گلابی خشک مغزان جهان را
به از پاشیدن صحبت نباشد
پریشان کی شود سی پاره دل
در آن محفل که جمعیت نباشد
نداند قدر وحدت هیچ سالک
اگر هنگامه کثرت نباشد
دل خود را کسی چون جمع سازد
در آن کشور که امنیت نباشد
مشو از پاس نقد وقت غافل
که بخل اینجا کم از همت نباشد
بود تیر خطا در کیش عارف
نگاهی کز سر عبرت نباشد
ز قید بندگی آزاد گردد
پرستاری که کم خدمت نباشد
مشو غافل که برق گرم رفتار
سبک جولانتر از فرصت نباشد
پریشان می شود اوراق هستی
اگر شیرازه غفلت نباشد
شود هر قطره ای دریای گوهر
ز ریزش گر غرض شهرت نباشد
کجا شبنم رسد در وصل خورشید
اگر بال وپرغیرت نباشد
به دست آید ز دولت هر دو عالم
اگر سرمایه نخوت نباشد
ز اخلاق بزرگان هیچ خلقی
به از احسان بی منت نباشد
مدار از حسن نیت دست صائب
که اکسیری به از نیت نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا جز کشتنت راحت نباشد
بدیت ماه من حاجت نباشد
هر آنکو حاضر خدمت نباشد
ز شه شایسته خلعت نباشد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.