دامن دشت عدم گیاه ندارد
وای بر آن کس که زاد راه ندارد
راز دل عاشقان ز سینه عیان است
عرصه محشر گریزگاه ندارد
بیخبرست از بهار عالم بالا
باغ وجودی که سرو آه ندارد
روشنی سینه ها ز روزن داغ است
تیره بود هر شبی که ماه ندارد
هر سر موی تو تیغ ملک گشایی است
هیچ شهی این چنین سپاه ندارد
در دل خرسند آه سردنباشد
بادخزان در بهشت راه ندارد
سیر نشد تشنه ای ازان لب نوخط
آب حیات این دل سیاه ندارد
اشک مرا چون صدف دلی نپذیرفت
وای به ابری که خانه خواه ندارد
رنگ برون می زند ز شیشه صافی
چرخ عنان مرا نگاه ندارد
هر که برآید ز سردسیر تعین
فکر لباس وغم کلاه ندارد
تا نشوی آشنای عالم مشرب
قصر وجود تو پیشگاه ندارد
عذر پسندیده است لیک ز نادان
جرم خردمند عذر خواه ندارد
در نظر اعتبار عشق عزیزست
صائب اگر قدر خاک راه ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات و عواطف عمیق عاشقانه و فلسفی میپردازد. شاعر به بیان این میپردازد که در دشت عدم گیاه و زندگی وجود ندارد و کسانی که راه عشق را نمیدانند، در حقیقت به وادی بیراهه رفتهاند. او همچنین به احساساتی از قبیل تنهایی و تشنگی عاشقانه اشاره میکند و بیان میکند که چقدر زندگی بدون عشق و آگاهی از حقیقت خالی و تاریک است.
شاعر به زیباییهای عشق و ویژگیهای دلانگیز معشوق میپردازد و در عین حال، به محدودیتهای انسانی اشاره میکند. در نهایت، او بر این نکته تأکید میکند که عشق دارای منزلت و اعتبار است، ولی در عین حال احتیاج به درک و آگاهی دارد.
هوش مصنوعی: در دشت بیحیات، هیچ گیاهی وجود ندارد و افسوس بر کسی که در زندگیاش هدف و مسیری ندارد.
هوش مصنوعی: رازهای دل عاشقان از سینههایشان نمایان است و در روز محشر هیچگونه پناهگاهی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: کسی از زیبایی و شادابی جهان بالا بیخبر است؛ گویی باغ وجودی که در آن زندگی میکند، از غم و درد خالی است.
هوش مصنوعی: نور دلها از ترکهای داغ و پرحرارت میتابد، شبهایی که ماه نیستند، همیشه تاریک و تیره هستند.
هوش مصنوعی: هر رشته موی تو مانند شمشیری است که قدرت و عظمت پادشاهی را آشکار میکند و هیچ پادشاهی نمیتواند چنین نیرویی را در سپاهش داشته باشد.
هوش مصنوعی: در دل شاد، غم و اندوه جای ندارد، همانطور که در بهشت، هوای خنک پاییزی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: تشنگی کسی از لبی که آب حیات را میدهد سیراب نمیشود، و این دل تیره و تار هیچگونه آرامشی ندارد.
هوش مصنوعی: اشکم را مانند صدفی در خود نگرفت، افسوس بر ابرهایی که جایی برای سکونت ندارند.
هوش مصنوعی: رنگی که از شیشه صاف بیرون میآید، نمیتواند مرا متوقف کند یا نگه دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که از سرما و سختیهای زندگی بگذرد، نمیتواند به راحتی از خود احساس کمبود و غم را کنار بگذارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به شناخت و درک عمیق از جهان و حقیقت وجود نرسی، جایگاه تو در این عالم تعیین نشده است.
هوش مصنوعی: عذر آوردن برای خطا و اشتباه کارهای نادرست قابل قبول است، اما انسانهای نادان باید بدانند که فرد خردمند هرگز به خاطر خطاهای خود عذر نمیخواهد.
هوش مصنوعی: در نظر عشق، ارزش و مقام بسیار بالایی دارد، صائب. حتی اگر خاک راه هم ارزشی نداشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشم تو کو جز دل سیاه ندارد
دل برد از مردم و نگاه ندارد
بی رخت ای آفتاب پرتو رویت
روز منست آن شبی که ماه ندارد
با همه ینبوع نور چشمه خورشید
[...]
آنچه تو داری به حُسن، ماه ندارد
جاه و جمالِ تو پادشاه ندارد
جانِبِ دلها نگاه دار که سلطان
مُلک نگیرد اگر سپاه ندارد
عاشقِ خود گر کنی به جرمِ محبت
[...]
روشنیِ طلعتِ تو ماه ندارد
پیشِ تو گُل، رونقِ گیاه ندارد
گوشهٔ ابرویِ توست منزلِ جانم
خوشتر از این گوشه، پادْشاه ندارد
تا چه کُنَد با رخِ تو دودِ دلِ من
[...]
جز خم زلفت دلم پناه ندارد
جانب دلها چرا نگاه ندارد
کیست که از تاب آن دو سنبل مشکین
همچو بنفشه قد دوتاه ندارد
مردمی کن که پیش چشم سیاهت
[...]
روشنی طلعت تو ماه ندارد
پیش تو گل رونق گیاه ندارد
زینت چتر قطیفه ماه ندارد
افسر خور شوکت کلاه ندارد
نی من تنها شدم ز شده پریشان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.