از حلقه های آن زلف دل صاحب نظر شد
این مرغ چشم بسته از دام دیده ور شد
حسنی که کامل افتاد ایجاد می کند عشق
هر قطره اشک این شمع پروانه دگر شد
حاشا که از کدورت نقصان کند دل پاک
دریا ز تلخرویی گنجینه گهر شد
دست از فغان مدارید گر ذوق وصل دارید
کز ناله گلوسوز این نی پراز شکر شد
غیر از خودی ندارد این راه دورسنگی
هرکس ز خودبرآمد با خضر همسفر شد
آسوده بود بلبل تا گل نبود در باغ
بیتابی دل ما از وصل بیشتر شد
چون شوق کامل افتاد حاجت به رهنمانیست
سیلاب را به دریا آخر که راهبرشد
در قید تن نماند جانی که پاک گردد
کی در ختا گذارند خونی که مشک تر شد
در دامن صدف کی در یتیم ماند
شد گوشوار گردون عیسی چو بی پدر شد
دل در فلک حصاری از راه عقل وهوش است
در لامکان کند سیرجانی که بیخبر شد
تا دل به یار پیوست دیگر نکردیادم
با سرچه کاردارد دستی که در کمر شد
تا شوق در ترقی است امید وصل باقی است
چون مورپربرآوردمحروم از شکر شد
دل چشم بوسه زان لب در روزگار خط داشت
یکبارگی دهانش پوشیده از نظر شد
هرچند خوابها را سنگین کند بهاران
در دور خط مشکین آن چشم شوختر شد
گفتم خزان برآرد این خار خارم از دل
رنگ شکسته گل را آرایش دگر شد
شور کلام صائب در عهد پیری افزود
چندان که ماند این می درشیشه تلخترشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با مضامین عشق، شوق و زیبایی سر و کار دارد. شاعر از طریق تصاویری از طبیعت و احساسات انسانی، به بیان تجربیات عاشقانه و دلتنگی میپردازد. زلف معشوق، اشک و عشق به عنوان نمادهایی از وابستگی و زیبایی مطرح شدهاند. شاعر به تلاطمهای عشق و تغییرات آن اشاره میکند و از حقایق زندگی مانند درد و لذت نیز سخن میگوید. در نهایت، متن به این نکته میرسد که عشق و شوق به یار همواره در دل باقی است و به نوعی بیان کننده پیوند ناگسستنی میان عاشق و معشوق است.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که زیبایی و جذابیت زلفهای شخصی خاص، مانند دامهایی است که میتواند حتی فردی با بصیرت را تحت تاثیر قرار دهد. در حقیقت، این مرغی که به مانند چشم بسته است، به دام زیبایی افتاده و از آن محیط بهرهمند شده و به بینش و درک عمیقتری دست یافته است.
هوش مصنوعی: زیبایی که به کمال رسیده، خلق میشود و عشق هر قطره اشک این شمع، پروانهای دیگر میسازد.
هوش مصنوعی: دل پاک دریا هرگز تحت تأثیر تلخیها و مشکلات قرار نمیگیرد و نمیتواند به خاطر دشواریها دچار کدورت و ناخالصی شود، بلکه همچنان با ارزش و گرانبها میماند.
هوش مصنوعی: اگر به شوق وصال کسی هستید، هرگز در فریاد و ناله خود دست نکشید؛ زیرا نالهی دلسوز این نی باعث شده که همه چیز شیرینتر و لطیفتر به نظر برسد.
هوش مصنوعی: این مسیر سخت و طولانی، کسی را جز خود شخص نمیتواند همراهی کند. هر کسی که از نفس و خود خود را فراتر بگذارد، میتواند در کنار خضر قرار بگیرد و از راهنمایی او بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: بلبل در باغ وقتی آرام بود که گلی وجود نداشت، اما دل ما از دوری و جدایی بیشتر بیتاب و ناآرام شد.
هوش مصنوعی: زمانی که شوق و اشتیاق به اوج خود برسد، نیازی به راهنمایی نیست. مانند سیلابی که به دریا میرسد، خود به خود راه خود را پیدا میکند.
هوش مصنوعی: اگر روحی بخواهد پاک و آزاد شود، در قید جسم نمیماند؛ همچنان که خون اگر به شکلی خالص و ناب درآید، به راحتی در دنیای خیالات و نشئهها، جایگزین میشود.
هوش مصنوعی: در آغوش صدف، گوهری که ناشناخته است، همانند یتیمی که بدون پدر مانده، زیبا و درخشان است. مانند گوشوارهای که در آسمان معلق است، عیسی نیز در غیاب پدرش به تنهایی به سر میبرد.
هوش مصنوعی: دل، با استفاده از عقل و هوش، در فضایی بینهایت حرکت میکند و این سفر را انجام میدهد که در آن جا، از همه چیز بیخبر میماند.
هوش مصنوعی: وقتی دل به محبوب پیوست، دیگر به یاد گذشتهها نبودم، چرا که دستم در کمر او بود و احساس دیگری داشتم.
هوش مصنوعی: هر زمانی که شوق و رغبت برای پیشرفت وجود داشته باشد، امید به رسیدن به معشوق نیز همچنان باقی خواهد بود. اما اگر نتوانم به آن پیوند دست یابم، مانند موری که از شیرینی بینصیب مانده است، حسرت و ناکامی را تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: دل به خاطر آن بوسه که از آن لب در روزگار سختی نصیبم شد، به یکباره دهانش از نگاه من پنهان شد.
هوش مصنوعی: هرچند بهار خوابها را سنگین میکند، اما آن چشم شیطون همچنان در دور خط سیاه زیبایی خودش را بیشتر نشان میدهد.
هوش مصنوعی: گفتم که پاییز این درد و ناراحتیها را از دل من میزداید و رنگ و بوی جدیدی به زندگیام میبخشید، اما حالا اوضاع تغییر کرده است.
هوش مصنوعی: صائب در سن پیری، شور و شوق کلامش به قدری افزایش یافته که حتی این می، در شیشه، تلختر شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش ازغم ما را دانی چگونه سر شد
هر دو دم از درون خاست صد شعله ام به سر شد
چون شمع ز آتش دل اشکم همی به رخ ریخت
بگداختم سراپای تا شام من سحر شد
با کس حدیث عشقت ما گفتگو نکردیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.