نه هر چشمی سزاوارست رخسار معانی را
که شبنم دیده شورست گلزار معانی را
ز چشم شور، آب خضر خون مرده می گردد
مکن بی پرده چون گل جام سرشار معانی را
ندارد بهره ای از حسن معنی چشم صورت بین
به هر آیینه منمایید دیدار معانی را
خطر از سبزه بیگانه بیش از زهر می باشد
جمال آشنارویان گلزار معانی را
دلیل جوهر مردی است پاس اهل بیت خود
ز نامحرم نگه دارید ابکار معانی را
لبی خامش تر از گوش صدف آماده می باید
طلبکار وصال در شهسوار معانی را
حباب از عهده تسخیر دریا برنمی آید
مسخر چون کند الفاظ، اسرار معانی را؟
ز آب خضر می شد سیر اگر می دید اسکندر
ز زیر پرده الفاظ، رخسار معانی را
به یوسف چون رسد جویای یوسف می شود ساکن
وصال افزون کند شوق طلبکار معانی را
نیارد در نظر صائب جمال ماه کنعان را
نظربازی که یک ره دید رخسار معانی را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.