با روی تو آیینه روشن چه نماید
بی چهره گلرنگ تو از گل چه گشاید
در روز چسان جلوه کند کرم شب افروز
با چهره تابان تو چون مهر برآید
شبنم نرباید ز چمن جلوه خورشید
زینسان که نگاه تودل از خلق رباید
از نغمه محال است شود باز دل تنگ
از باد نفس غنچه پیکان نگشاید
گر عاشق لب تشنه شود واصل دریا
چون موج محال است که زنجیر نخاید
از دل سیهی برتوگران است غم و درد
در آینه تار پری دیو نماید
روشن نشد از باده گلرنگ مرا دل
از آینه تردست چه زنگار زداید
هر چند سزاوار ستایش بود از خلق
آن مرد تمام است که خود را نستاید
قانع نکشد منت احسان ز کریمان
آب گهراز ریزش دریا نفزاید
صائب ز فراق تو ز گفتار برآمد
در فصل خزان بلبل بیدل چه سراید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی زیبایی و تاثیر چهره محبوب بر خلق و خو و احساسات شاعر میپردازد. شاعر به حضور محبوب خود در آینه اشاره میکند و میگوید که بدون زیبایی او، گلها نیز کمفام و بیمحتوا میشوند. او همچنین بیان میکند که چگونه نور و درخشش محبوبش میتواند بر شب و تاریکی غلبه کند و حتی باعث میشود که دلهای افسرده شاداب شوند.
شاعر به این نکته اشاره دارد که عشق واقعی نمیتواند به راحتی در دسترس باشد و دلهایی که به محبوب گره خوردهاند، همیشه در انتظار آن خواهند بود. او همچنین بر این باور است که ستایش از خود و انتظار برای کمک از دیگران، فضیلت نیست. در نهایت، شاعر ابراز میکند که از دوری محبوبش رنج میبرد و در این فصل غمانگیز، بلبل دلتنگ چه باید بگوید.
هوش مصنوعی: با چهره زیبای تو، چراغی که در آینه میدرخشد چه معنا دارد؟ بدون وجود تو، گل رنگین چطور میتواند شکفته شود؟
هوش مصنوعی: در روز چه چیزی میتواند به زیبایی چهره تابناک تو، که مانند ماه میدرخشد، جلوهگر باشد؟
هوش مصنوعی: شبنم نباید مانند جلوهی خورشید در چمن باشد، چرا که این زیبایی دلها را از دیگران میگیرد.
هوش مصنوعی: از موسیقی غیرممکن است که دل بریان و غمگین دوباره شاد شود، همانطور که از وزش نفسی، غنچهای نمیتواند شکوفا شود.
هوش مصنوعی: اگر کسی عاشق باشد و به شدت به معشوق خود نیازمند، مانند این است که دریا را از موجهایش جدا کند؛ چنین کاری غیرممکن است و نمیتواند زنجیری به دور خود ببندد.
هوش مصنوعی: غم و درد در دل سیاه من مانند سایهای بر تو سنگینی میکند و در آینهی تاریک روح من، تصویر آن پری مانند دیو به چشم میآید.
هوش مصنوعی: دل من از شراب رنگارنگ روشن نشد، آیا آینهای که شکننده است میتواند زنگار را پاک کند؟
هوش مصنوعی: اگرچه آن مرد به دلیل آثارش شایسته ستایش از سوی مردم بود، اما خود او نباید خود را ستایش کند.
هوش مصنوعی: هرگز نباید از لطف و سخاوت افراد بخشنده توقع داشت، زیرا دنبال کردن دائمی این انتظار، انسان را ناراضی میکند و نمیگذارد آرامش داشته باشد. درست مثل اینکه اگر آب دریا به تدریج کم شود، هیچگاه سرازیر شدن مجدد دریا را فزونی نمیبخشد.
هوش مصنوعی: صائب از دوری تو در فصل پاییز به حرف آمد، بلبل دلbroken چه میتواند بخواند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اندی که امیر ما باز آید پیروز
مرگ از پس دیدنش روا باشد و شاید
پنداشت همی حاسد: کو باز نیاید
باز آمد، تا هر شفکی ژاژ نخاید
همواره سوی خدمت مداح گراید
مدحی که جز او را بود آن مدح نشاید
بر باره چو بنشیند و از راه درآید
گویی که همی باره گردون را ساید
هر کو به خرابات مرا راه نماید
زنگ غم و تیمار ز جانم بزداید
ره کو بگشاید در میخانه به من بر
ایزد در فردوس برو بر بگشاید
ای جمع مسلمانان پیران و جوانان
[...]
بر کار جهان دل منه ایرا که نشاید
کین خوبی و ناخوبی هم دیر نپاید
چندان که بگفتم مهل کاخر روزی
آن سیم سیه گردد و آن حلقه بساید
پندم نپذیرفتی و خوکی شدی آخر
[...]
چون بر رخ ما عکس جمال تو برآید
بر چهره ما خاک چو گلگونه نماید
خواهم که ز زنار دوصد خرقه نماید
ترسابچه گوید که «بپوشان که نشاید»
اشکم چو دهل گشته و دل حامل اسرار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.