آزاده ما برگ سفر هیچ ندارد
جز دامن خالی به کمر هیچ ندارد
از سنگ بود بی ثمری دست حمایت
آسوده درختی که ثمر هیچ ندارد
از عالم پر شور مجو گوهر راحت
کاین بحر به جز موج خطر هیچ ندارد
از چشمه خورشید مجو آب مروت
کاین جام به جز خون جگر هیچ ندارد
بیهوده مسوزان نفس خویش چو غواص
کاین نه صدف پوچ گهر هیچ ندارد
عاشق بود آسوده ز چشم بد اختر
این سوخته پروای شرر هیچ ندارد
خرسند به فرمان قضا باش که این تیغ
غیر از سر تسلیم سپر هیچ ندارد
از بند مکش گردن تسلیم که هر نی
کز بند بود ساده شکر هیچ ندارد
بر سوخته فرمان شرر گرچه روان است
در دل سیهان ناله اثر هیچ ندارد
آسوده درین غمکده از شورش ایام
مستی است که از خویش خبر هیچ ندارد
در عالم حیرت نبود تفرقه را راه
محو تو زکونین خبر هیچ ندارد
این با که توان گفت که غیر از گره دل
آن سرو گل اندام ثمر هیچ ندارد
رحم است بر آن کس که ز کوته نظریها
بر عاقبت خویش نظر هیچ ندارد
پرهیز کن ازقرب نکویان که زخورشید
غیر از نفس سرد سحر هیچ ندارد
پروانه به جز سوختن بال وپر خویش
از شمع تمنای دگر هیچ ندارد
یک چشم زدن غافل ازان جان جهان نیست
هر چند دل از خویش خبر هیچ ندارد
خواری به عزیزان بود از مرگ گرانتر
اندیشه سر شمع سحر هیچ ندارد
هر چند ز پیوند شود نخل برومند
پیوند درین عهد ثمر هیچ ندارد
صائب ز نظر بازی این لاله عذاران
حاصل به جز از خون جگر هیچ ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل میگوید که انسان در این دنیا تنها یک سفر بدون بار با دامن خالی به همراه دارد. هرچند ما در پی راحتی و خوشبختی هستیم، اما زندگی همچون دریابی پر از خطر است. محبت و خوبی در این جهان کمیاب است و تنها رنج و درد وجود دارد. انسان باید در برابر قضا و قدر تسلیم باشد و از آتش غم و غصه بپرهیزد. در این دنیای پر از تفرقه و حیرت، هر کس گرفتار خودخواهی و کوتهنگری است، به عاقبت خودش نمینگرد. در نهایت، لذتی جز از محبت و سوختن عشق نخواهیم داشت.
غزل بر اهمیت تسلیم در برابر واقعیتها، اهمیت نگاه به عمق وجود و پرهیز از دلنگرانیهای بیمورد تأکید میکند.
هوش مصنوعی: آزادگان هیچ چیزی از دنیا با خود ندارند جز یک دامن خالی که نشاندهنده وضعیت و جایگاه آنها در این زندگی است. آنان از مادیات و داراییهای دنیوی بیبهرهاند و تنها تجلیات اخلاقی و ارزشی را در وجود خود دارند.
هوش مصنوعی: دست حمایت نمیتواند به درختی که هیچ میوهای ندارد، کمک کند. این جمله به مفهوم این است که تلاش و حمایت زمانی موثر است که نتیجهای وجود داشته باشد. اگر درخت بیثمر باشد، هیچ پشتیبانی نمیتواند به آن فایدهای برساند.
هوش مصنوعی: از دنیا پرهیاهو و پرالتهاب، به دنبال آرامش نباش، زیرا این دریا فقط جز امواج خطر چیزی دیگر ندارد.
هوش مصنوعی: از نور خورشید توقع نداشته باش که آب محبت و مهربانی به تو بدهد، زیرا این جام فقط خون دل را در خود دارد و چیز دیگری ندارد.
هوش مصنوعی: بیهوده خودت را آزار نده، مانند غواصی که در صدفی بیفایده جستجو میکند و چیزی ارزشمند پیدا نمیکند.
هوش مصنوعی: عاشق بیتوجه به چشمهای حسود و بدشگون، هیچ ترسی از آتش عشق ندارد.
هوش مصنوعی: از حکمت زندگی این است که به تقدیر و سرنوشت خود راضی باشی، زیرا در شرایط سخت و دشوار، تنها راه درست تسلیم شدن به اراده خداوند است و مقاومت در برابر آن بیش از این فایدهای ندارد.
هوش مصنوعی: هرگز تسلیم نشو و اجازه نده که در بند بمانی، زیرا هر نی که در زنجیر است، هیچ نفعی از شکر ندارد.
هوش مصنوعی: اگرچه آتش سوزان در دل سوخته فرمان میدهد و احساس را بروز میدهد، اما ناله و فریاد در دل سیاهان هیچ تاثیری ندارد.
هوش مصنوعی: در این مکان پر از غم، هیچ کس از شور و هیجان روزگار آگاه نیست و در دل این بیخبری، عیش و نوشی وجود دارد.
هوش مصنوعی: در دنیای حیرت، هیچ جداییای وجود ندارد. محو شدن تو از هستی، هیچ ارتباطی با اخبار این دو جهان ندارد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نمیتوان به غیر از چهره زیبا و دلربای محبوب، چیز دیگری را بزرگتر و باارزشتر از احساسات و عشق را در دل داشت. در حقیقت، زیبایی و جذابیت عشق و دلباختگی فراتر از هر مثمار و دارایی دیگری است.
هوش مصنوعی: بر کسی رحم کنید که به خاطر دیدگاههای محدودش، هیچ توجهی به آینده خود ندارد.
هوش مصنوعی: از نزدیک شدن به نیکان پرهیز کن، زیرا آنها تنها از نفس سرد صبح، چیزی جز نور خورشید را ندارند.
هوش مصنوعی: پروانه فقط به سوختن بال و پر خود در کنار شمع میاندیشد و هیچ خواستهی دیگری از شمع ندارد.
هوش مصنوعی: هرچند ممکن است دل آدم از خودش بیخبر باشد، اما در یک لحظه غفلت از جان هستی، نمیتوان غافل بود.
هوش مصنوعی: افتادگی و ذلت برای انسانهای بزرگ از مرگ سختتر است، زیرا فکر کردن به از دست دادن این وضعیت، مانند نور شمعی در سپیدهدم است که هیچ ارزش و معنا ندارد.
هوش مصنوعی: هرچند که نخل بلند و زیبایی به هم پیوسته باشد، اما در این زمان هیچ ثمری ندارد.
هوش مصنوعی: از منظر زیبایی این گلهای نازک و ظریف، حاصل و نتیجهای جز درد و رنج ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آزادهٔ ما برگ سفر هیچ ندارد
جز دامن خالی به کمر هیچ ندارد
از سنگ بود بیثمری دست حمایت
آسوده درختی که ثمر هیچ ندارد
از عالم پرشور مجو گوهر راحت
[...]
سرگرم فنا فکر دگر هیچ ندارد
شمع سحری برگ سفر هیچ ندارد
جز شورش آفاق به عالم خبری نیست
آسوده دل ما که خبر هیچ ندارد
بیهوده بود زبر فلک بال فشانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.