کی دست کرم خواجه ز امساک برآرد
قارون چه خیال است سر از خاک برآرد
از طول امل هر که دهد دام سرانجام
چون موج ز دریا خس و خاشاک برآرد
شد روی ترا پرده عصمت خط مشکین
خون مشک چو گردد نفس پاک برآرد
چون فاخته مرغی که ز کوته نظران نیست
در بیضه سر از حلقه فتراک برآرد
چون چشم دهم آب ز رویی که حجابش
از خلوت آیینه عرقناک برآرد
از پنجه شیران نتوان طعمه ربودن
دل چون کسی از دست تو بیباک برآرد
در خون دل خود ز شفق غوطه زند صبح
تا یک دو نفس از جگر چاک برآرد
گلها همه تر دامن و مرغان همه بیشرم
زین باغ کسی چون نظر پاک برآرد
شد سلسله جنبان ستم حسن ترا خط
چون شعله که دست از خس و خاشاک برآرد
پیداست چه گل چیند ازین باغچه صائب
دستی که در ایام خزان تاک برآرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به موضوعاتی چون برآمدن و نمودار شدن، جستجوی حقیقت و زیبایی، و تأثیرات عاشقانه و انسانی اشاره دارد. او با استفاده از تمثیلها و تصاویری از طبیعت و مفهوم عشق، به بررسی حالات و احساسات انسانی میپردازد. از انتظار و آرزوهای ناکام گرفته تا زیباییهای لحظهای و چگونگی ظهور آنها. شاعر همچنین به تفاوتها و تأثیرات عشق و محبت بر روح و دل انسانها میپردازد و نشان میدهد که چگونه دلها از عشق و احساسات بر میخیزند و با زندگی روزمره گره میخورند. این متن در نهایت به زیباییهای طبیعی و حالتهای عاشقانه مینگرد و اهمیت آنها را در زندگی بشر معرفی میکند.
هوش مصنوعی: آیا امیدی به بخشش و رحمت بزرگوارانی مانند خواجه هست؟ آیا شخصیتی مثل قارون میتواند از خاک سر برآورد؟ این افکار، خیالی بیش نیست.
هوش مصنوعی: هر کس که به امید طولانی و بیپایان زندگی کند، در نهایت مانند امواج دریا که فقط خاشاک را به سطح میآورند، به نتیجهای جز ناچیزی دست نخواهد یافت.
هوش مصنوعی: وقتی که روی تو با پردهای از عصمت پوشیده شود و خطی زیبا و سیاه مانند خون مشک بر آن بیفتد، نفس پاکی از آن بلند خواهد شد.
هوش مصنوعی: مرغی مانند فاخته که به دیدگاه سطحینگرها توجهی ندارد، از تخم خود خارج شده و به دنیای وسیعتری پا میگذارد.
هوش مصنوعی: زمانی که به چشمان او نگاه میکنم، آبی از چهرهاش به سوی من جاری میشود که پردهاش از تنهایی و سکوت، مانند بخار روی آینه، کنار میرود.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند از دندانهای شیران طعمهای برباید، همانطور که هیچکس نمیتواند دل کسی را از تو برباید، اگر آن شخص جرات داشته باشد.
هوش مصنوعی: صبح در حال طلوع است و رنگ سرخی از خون دل من به خود گرفته است. آن قدر غم و درد در دل دارم که گویا صبح به خاطر این حالت، در خون من غوطهور است. امیدوارم که با یک یا دو نفس، این احساس درد از عمق وجودم بیرون بیاید.
هوش مصنوعی: در این باغ، گلها همه شاداب و سرزندهاند و پرندگان نیز بینگرانی و بیشرم در حال پرواز و خوشگذرانی هستند. اما تنها کسی که دل و فکرش پاک باشد، میتواند زیباییهای این باغ را بهدرستی ببیند و از آن بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: حسن به عنوان پیشوای ظلم و ستم، مانند آتش است که از میان علفهای هرز و چیزهای بیارزش بلند میشود و خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: کاملاً مشخص است که کسی که در فصل پاییز تاک برداشت میکند، نمیتواند از این باغچه گل بچیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خاک رهم عشق بر افلاک برآرد
چون ذره مرا مهر تو از خاک برآرد
تا رفت گل روی تو از گلشن چشمم
مژگان در چشم از خس و خاشاک برآرد
شبها بسر خاک شهیدت نه چراغ است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.