کو عشق که دودم ز دل تنگ برآرد
این سوخته تخم از جگر سنگ برآرد
دنبالهرو محمل او را چه بود حال
جایی که جرس ناله به فرسنگ برآرد
این نقش که زد ساعد سیمین تو برآب
از دست تو دل کس به چه نیرنگ برآرد
تدبیر من آهنگ زمین بوس تو دارد
تا پرده تقدیر چه آهنگ برآرد
پیمانه چو پروانه به گرد تو زند بال
از آتش می روی تو چون رنگ برآرد
تاب سخن تلخ ندارد دل نازک
این آینه از آب گهر زنگ برآرد
صائب شرر جان چه کند در تن خاکی
چون شعله نفس در جگر سنگ برآرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و اشتیاق عمیق شاعر اشاره دارد. شاعر از احساسات خود و درد ناشی از فراق میگوید و به تأثیرات عشق بر دل و جان اشاره میکند. او با تصویرسازیهای زیبا، مانند جرس و پروانه، به توصیف شور و شوق عشق میپردازد و نشان میدهد که چگونه این احساسات میتوانند از دل سنگی نیز شعلهوار برآیند. در نهایت، شاعر به تنگی دل و اینکه عشق چطور میتواند در زندگیاش اثرگذار باشد، اشاره میکند و میگوید که این دل نازک تاب تحمل سخن تلخ را ندارد.
هوش مصنوعی: عشق کجاست که احساسات و دردهای عمیق مرا که مانند دود از دل خستهام بیرون میآید، تسکین دهد و بتواند این زخمهای عمیق را بهبودی بخشد؟
هوش مصنوعی: دنبال کننده محمل او چه وضعیتی دارد وقتی که صدای زنگ به فاصلهای دور میرسد و ناله میکند؟
هوش مصنوعی: این تصویر که دست زیبا و نقرهگون تو بر روی آب ایجاد کرده، چطور میتواند باعث فریب دل کسی شود؟
هوش مصنوعی: تدبیر من به سوی زمینخوردن در دامن توست تا ببینم سرنوشت چه نقشهای برای من کشیده است.
هوش مصنوعی: پیمانه مانند پروانهای به دور تو میچرخد و بال میزند، چون تو از آتش عشق زندهای و رنگی مانند گل به خود میگیری.
هوش مصنوعی: دل لطیف این آینه، تحمل شنیدن حرفهای تلخ را ندارد و اگر به آن فشار بیاورند، از عمق وجودش لکههایی آشکار میشود.
هوش مصنوعی: عشق و شور و حرارت واقعی در وجود انسان، مانند شعلهای است که حتی در دل سنگ هم ممکن است زبانه بکشد و زندگی را به حرکت درآورد. در حقیقت، روح و جان نمیتوانند در این بدن مادی و خاکی محدود بمانند و همیشه جستجوی راهی برای بروز و ظهور دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر لحظه ترا حسن به صد رنگ برآرد
از دست تو دل کس به چه نیرنگ برآرد
محتاج به می نیست رخ لاله عذاران
این جام ز خود باده گلرنگ برآرد
چون غنچه به دامن دهدش برگ شکرخند
[...]
آن کس که ز آسوده دلی رنگ برآرد
گر شیشه گذارد به بغل، سنگ برآرد
نقصان ز نم اشک نباشد دل ما را
از آب خود آیینه کجا زنگ برآرد؟
چون لاله، سیه خانه شود چشمه ی آتش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.