گنجور

 
صائب تبریزی

بیرون ز خود کسی که پی مدعا رود

بر پشت بام کعبه به کسب هوا رود

از محفلی که آینه رو بر قفا رود

چشم و دل ندیده عشق کجا رود

عاشق ز مومیایی تدبیر فارغ است

در سوختن شکستگی از بوریا رود

هر کس کند نماز برای قبول خلق

بر پشت بام کعبه به کسب هوا رود

حیرت بهم نمی خورد از نقش خوب وزشت

آیینه رو گشاده بود هر کجا رود

شبنم به آفتاب رسانید خویش را

دلهای آب گشته ما تا کجا رود

عام است فیض صحبت دلهای پاکباز

ز آیینه خانه هر که رود با صفا رود

دارد کسی که سر به ته بال خویشتن

هر کجا رود به سایه بال هما رود

سختی پذیر باش که گرددسفیدروی

هر دانه ای که در دهن آسیا رود

می نیست جوهری که نریزند زر بر او

قارون اگر به میکده آید گدا رود

دل چون ز جای رفت نیاید به جای خویش

این عضو رفته نیست که دیگر به جارود

در وادیی که رو به قفا قطع ره کنند

بینا کسی بود که در او با عصارود

صائب سخنوری که خیالش غریب شد

زیر فلک غریب بود هر کجا رود

 
 
 
مولانا

گر در جفا رود ره و گر در وفا رود

جان توست، جان تو از تو کجا رود؟!

سعدی

عیبی نباشد از تو که بر ما جفا رود

مجنون از آستانه لیلی کجا رود؟

گر من فدای جان تو گردم دریغ نیست

بسیار سر که در سرِ مهر و وفا رود

ور من گدای کوی تو باشم غریب نیست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
کمال خجندی

گیرم که از تو بر من مسکین جفا رود

سلطان توئی کسی به تظلم کجا رود

سوی تو چون سلام فرستم که باد را

پیرامن درت نگذارند تا رود

چندان دعای جان تو گوییم کز ملال

[...]

حافظ

از دیده خونِ دل همه بر رویِ ما رَوَد

بر رویِ ما ز دیده چه گویم چه‌ها رَوَد

ما در درونِ سینه هوایی نهفته‌ایم

بر باد اگر رَوَد دلِ ما زان هوا رود

خورشیدِ خاوری کُنَد از رَشک جامه چاک

[...]

نظام قاری

بسیار سالها بسر خاک ما رود

کاین آب چشمه آید و باد صبا رود

بسیار صوف و چتر بتشریفها رود

کین پنبه آید وبکلاه و قبا رود

اینست حال جامه که دیدی بکازری

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه