عیسی دمی کجاست به درد سخن رسد
پیش از دم هلاک به بالین من رسد
دانی چه روز دست دعا می رسد به عرش
روزی که این غریب به تخت وطن رسد
عالم تمام پرده فانوس حسن اوست
اینجا به شمع طور پیرهن رسد
بی پرده نقش صورت شیرین نگاشته است
کوتیشه تا به داد سرکوهکن رسد
چون شمع آههای گلوسوز می کشم
تا باد صبح بر سر بالین من رسد
کی حد ماست دست درازی به شاخ گل
مارا بس است خاری اگر از چمن رسد
صائب میان اینهمه شکرلبان که هست
بادام چشم کیست به مغز سخن رسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به دنبال وجود عیسی و لحظهی اوج و نجات است. او اشاره میکند که پیش از آنکه امید به هلاکت برسد، درخواستش به خدا خواهد رسید. شاعر به روزی اشاره میکند که این غریب به وطنش باز میگردد و در این رهگذر از عشق و زیبایی سخن میگوید. او با اشاره به دلتنگی و آرزوی وصال، به صمیمیت عواطف انسانی پرداخته و از رنجهای خود سخن میگوید. در نهایت، شاعر به زیبایی و شیرینی کلام و چشمان دلربا اشاره میکند و به دنبال یافتن بنیادیتر از این زیباییها در دل خودش است.
هوش مصنوعی: عیسی (مسیح) کجا است تا درد دل مرا بشنود؟ پیش از آنکه به هلاکت برسم، ای کاش او به بالینم بیاید.
هوش مصنوعی: میدانی چه زمانی دعاها به اوج میرسد؟ زمانی که این فرد دورافتاده به سرزمین خود برگردد و بر تخت وطنش بنشیند.
هوش مصنوعی: این جهان نمایانگر زیبایی اوست و در این مکان، نورش مانند شمعی در زیر پارچهای درخشان ظاهر میشود.
هوش مصنوعی: تصویر واضح و زیبای محبوبش به وضوح ترسیم شده است تا این که صدای هلن به گوش سنگتراش برسد.
هوش مصنوعی: من مثل شمعی هستم که با آههای سوزانم، میسوزم و منتظر میمانم تا نسیم صبح به بالین من برسد.
هوش مصنوعی: هر کسی باید به حدود و قوانین احترام بگذارد و نباید به زیباییها و نعمتهای طبیعی آسیب بزند. اگر به ما آسیب برسد، دیگر نیازی به گلها نیست و ما باید از خطرات و آسیبها دوری کنیم.
هوش مصنوعی: در میان این همه افرادی که لبهای شیرین و خوشگلی دارند، چه کسی میتواند به عمق و مغز سخن برسد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دور از تو تا که دور شدستم ز تو مرا
هر روز صد هزار بلا بر بدن رسد
خالی نباشد از دل تنگی چو یاسمین
گرخنده مرا چو گل اندر چمن رسد
گر بخت بر بخندد و گردون وفا کند
[...]
رشکی به من گهی ز ادای سخن رسد
صد جایگه مقام کند، تا به من رسد
من بر در از تجلی آن نور ساختم
پروانه چون به عرصه آن انجمن رسد
در راه تو شمال و صبا در ترددند
[...]
عیسی دمی کجاست به درد سخن رسد
گردد تمام گوش وبه فریاد من رسد
از همعنانیم نفس برق وباد سوخت
مجنون کجا به بادیه گردی به من رسد
صد حلقه پیچ وتاب فزون می خورم ز زلف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.