سپند خال لبت آتشین عذارانند
به خون تپیده لعل تو تاجدارانند
اگر چه سبعه سیاره گردشی دارند
نظر به شعله خوی تو نی سوارانند
نوشته است به روی بتان به خط غبار
که آفتاب رخان صیدخاکسارانند
حریم خلد برین جای شمع ماتم نیست
مرو گرفته به بزمی که میگسارانند
کراست زهره که برحرف او نهدانگشت
که زیر مشق خطش آتشین عذارانند
نظر به خط و رخ یار کن که پنداری
در آفتاب قیامت گناهکارانند
جواب آن غزل حافظ است این صائب
که مستحق کرامت گناهکارانند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
قلندران تهی سر کلاه دارانند
به ترک یار بگفتند و بربارانند
نظر به صورت ایشان ز روی معنی کن
که پشت لشکر معنی چنین سوارانند
تو در پلاس سیهشان نظر مکن به خطا
[...]
غلامِ نرگسِ مستِ تو تاجدارانند
خرابِ بادهٔ لعلِ تو هوشیارانند
تو را صبا و مرا آبِ دیده شد غَمّاز
و گر نه عاشق و معشوق رازدارانند
ز زیرِ زلفِ دوتا چون گذر کُنی بِنْگر
[...]
به باغ لاله و گل رونق بهارانند
ولی برآمده سرخ از تو شرمسارانند
نظر به حال شقایق کن ای سحاب کرم
که از نوایر شوق تو داغدارانند
شب از چه گشت سیه جامه چرخ نیلی پوش
[...]
گدای کوی خرابات تاجدارانند
خرابات جام می عشق هوشیارانند
قرارگاه دل آن طره را چسان سازم
در آن سلاسل مشکین چو بیقرارانند
به گلشن رخش از بلبلی چو من چه حساب
[...]
دو چشم مست تو فرهنگ هوشیارانند
دو بند زلف تو زنجیر رستگارانند
مپوش چهره که از شرم روی و جلوه ی حسن
بهر طرف که خرامی نقاب دارانند
گدای گوشه نشینم چه لاف مهر زنم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.