اجل چه کار به جانهای با کمال کند
چرا ملاحظه خورشید از زوال کند
ز گل برید چو شبنم به آفتاب رسید
دگر چرا کسی اندیشه مآل کند
جز این که رخنه آزادیش فروبندد
قفس چه رحم به مرغ شکسته بال کند
شده است عام چنان حرص در غنی وفقیر
که بحر با همه گوهر به کف سؤال کند
چهار فصل بهارست عندلیبی را
که برگ عیش سرانجام زیر بال کند
چه حاصل است ز عمر دراز نادان را
سیاستی است که کرکس هزار سال کند
گلی که مست درآید به باغ می باید
که خون خود به تماشاییان حلال کند
شکایت از فلک بی وجود مردی نیست
چرا به سایه خود آدمی جدال کند
ظهور دوزخ ازان شد که عاصی بی شرم
تهیه عرقی بحر انفعال کند
ز پرده پوش کند التماس پرده دری
کسی که کشف توقع ز اهل حال کند
نشد ز عشق شود چرب نرم زاهد خشک
شراب لعل چه تأثیر در سفال کند
تأمل آینه پرداز فکر ناصاف است
ستادن آب گل آلود را زلال کند
خوشا کسی که چو صائب ز صاحبان سخن
تتبع سخن میرزا جلال کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به موضوعات مختلفی چون زمان، آزادی، حیات، عشق و عقل میپردازد. او سؤالاتی را مطرح میکند که چرا زمان و اجل با انسانهای با کمال کاری دارد و به آنها ملاحظهای نمیکند. آیا ارزش زندگی و معنای آن در سایه حرص و پرسشهای بیپاسخ است؟ همچنین، او به مفهوم آزادی و محدودیتها اشاره کرده و میگوید که انسانهای واقعی باید در برابر مشکلات و جدالهای زندگی مقاومت کنند. او عشق و شوق به زندگی را مهمتر از زاهدی خشک و بیروح میداند و به تأثیرات عشق و هنر بر روح انسان اشاره میکند. در نهایت، شاعر دعوت میکند به دنبال کلام و اندیشههای بزرگ باشیم و از آنها بهرهمند شویم.
هوش مصنوعی: مرگ چه ارتباطی به انسانهای نابغه و با استعداد دارد؟ چرا باید مانند خورشید که به زوال میافتد، مورد نظر قرار گیرد؟
هوش مصنوعی: وقتی شبنم از روی گل جدا شد و به زیر نور آفتاب رفت، دیگر چه دلیلی وجود دارد که کسی به فکر آینده و عاقبت کارها باشد؟
هوش مصنوعی: جز این که آزادیاش را محدود کند، قفس چه رحم به پرندهای که بالش شکسته است، خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: به قدری حرص و طمع در مردم، چه در ثروتمندان و چه در فقیران، افزایش یافته که حتی دریا با تمام گنجهایش از آنها میخواهد که سؤال کنند و خواستههایشان را مطرح کنند.
هوش مصنوعی: زندگی مانند بهار است و شادابی و خوشی مانند نغمهسرایی یک پرنده؛ که در نهایت، این خوشیها را در آغوش میکشد و از آن لذت میبرد.
هوش مصنوعی: عمر طولانی یک انسان نادان چه فوایدی دارد؟ به مانند یک کرکس که میتواند هزار سال زندگی کند، اما در واقع هیچ دانش یا بینش مفیدی ندارد.
هوش مصنوعی: گلی که در باغ سرشار از شادابی و نشاط است، باید برای جلب توجه دیگران، جان خود را فدای زیباییاش کند.
هوش مصنوعی: شکایت کردن از سرنوشت در واقع بیفایده است، چرا که هیچ انسانی حق ندارد با سایه خودش درگیر شود.
هوش مصنوعی: به خاطر نافرمانی و بیشرمی عاصی، عذاب و جهنم به وجود میآید و او در حالت بیتفاوتی به دنبال تهیه مشروبات الکلی میرود.
هوش مصنوعی: کسی که از پشت پرده به دنبال خواستههایش میگردد، تنها به وسیلهای نیاز دارد که دیگری او را از حجاب و پنهان بودن بیرون بیاورد و نیازهایش را برآورده کند.
هوش مصنوعی: عشق نمیتواند زاهد خشک را نرم و راحت کند. چقدر شراب قرمز میتواند بر یک ظرف سفالی تأثیر بگذارد؟
هوش مصنوعی: تفکر در چگونگی و نیات ناپسند، مانند تلاش برای برداشتن آب از گلی است که زلال نیست و فقط باعث آشفتهتر شدن ذهن میشود.
هوش مصنوعی: خوش به حال کسی که مانند صائب، از سخنوریهای افراد بزرگ بهرهبرداری کند و به دنبال کلمات و آثار میرزاجلال باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وصال حالت اگر عاشقی حلال کند
فراق عشق همه حالها زوال کند
وصال جستن عاشق نشان بیخبریست
که نه ره همهٔ عاشقان وصال کند
رهیست عشق کشیده میان درد و دریغ
[...]
کرا بر تو فرستم که شرح حال کند؟
به نام من ز لبت بوسهای سؤال کند؟
دلم قرین غم و درد و رنج و غصه شود
چو یاد آن لب و رخسار و زلف و خال کند
نه محرمی که لبم نامهٔ بلا خواند
[...]
جمال را نگه تلخ او جلال کند
حرام را لب میگون او حلال کند
زبان برگ گل از خون گرم بلبل سوخت
نه خون ماست که هر خار پایمال کند
خم سپهر نیاورد تاب باده عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.