جمال را نگه تلخ او جلال کند
حرام را لب میگون او حلال کند
زبان برگ گل از خون گرم بلبل سوخت
نه خون ماست که هر خار پایمال کند
خم سپهر نیاورد تاب باده عشق
دل شکسته چه مقدار احتمال کند
بر آن نهال رعونت به برگ کاهی نیست
گداز غیرت اگر سرو را خلال کند
شکسته است ز بس استخوان من ترسم
که همچو سایه هما را شکسته بال کند
سراب تشنه لبی را غبار منت نیست
فرو رود به زمین به که کس سؤال کند
سماع اختر وچرخ فلک ز ناله ماست
ز جوش فاختگان سرو وجد و حال کند
روان تیره من آب خویش را صائب
مگر به لنگر استادگی زلال کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به موضوعات عشق و درد و زیبایی میپردازد. او با بیان تلخیها و حرامها، نشان میدهد که چگونه عشق میتواند سختیها را تحمل کند و زیباییها را در دل نگه دارد. او به کمبودهای عشق و دل شکسته اشاره میکند و از ناتوانی دل در برابر مشکلات سخن میگوید. همچنین، به تنهایی و درد عمیق وجود خود اشاره دارد و میگوید که در میانه این مشکلات، تلاش میکند تا با ثبات و آرامش درونی خود را حفظ کند. شاعر در نهایت با اشاره به حالتهای عشق و نالههای دل، تلاش میکند تا از این دشواریها به آرامش و روشنایی برسد.
هوش مصنوعی: زیبایی و جلال او به قدری قدرت دارد که حتی چیزهای ممنوع را نیز در نظر ما مجاز و قابل قبول میسازد.
هوش مصنوعی: زبان گل به خاطر عشق و احساس عمیق بلبل در آتش سوخت، نه این که خون ما در این مسیر نادیده گرفته شود و پایمال شود.
هوش مصنوعی: آسمان نتوانست تحمل کند که عشق دل شکسته را در خود داشته باشد. این نشاندهندهی عظمت و شدت احساسات و تلاش برای دوری از این ناراحتی است.
هوش مصنوعی: هیچ نشانی از غرور بر روی این درخت جوان وجود ندارد، اما اگر غیرت و تعصب در کار باشد، حتی میتواند یک درخت بلند و تنومند را هم ضعيف کند.
هوش مصنوعی: به خاطر شکسته شدن زیاد استخوانهایم، میترسم که مانند سایهای به پرواز درآیم و بالهای فرشته هما را بشکنم.
هوش مصنوعی: تلاش و آرزوی چیزی گاهی ممکن است بینتیجه بماند. اگر کسی در طلب چیزی باشد و به هیچ پاسخ روشنی دست نیابد، بهتر است که صبر کند تا حقیقت خود را نشان دهد از اینکه بیخود و بیجهت در پی جواب باشد. در نهایت، خاموشی به بهتر است تا اینکه در پی سؤال بیپاسخ برود.
هوش مصنوعی: صدای ستارهها و حرکت آسمان به خاطر ناله و گریه ماست، و حال و هوای فاختگان با شور و شوق به وجود میآید.
هوش مصنوعی: روح پرآشوب من نمیتواند آرامش پیدا کند، مگر اینکه به کمک استحکام و ثباتی، مانند لنگر، احساسات و شرایط نا مساعد را به حالت زلال و آرام درآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وصال حالت اگر عاشقی حلال کند
فراق عشق همه حالها زوال کند
وصال جستن عاشق نشان بیخبریست
که نه ره همهٔ عاشقان وصال کند
رهیست عشق کشیده میان درد و دریغ
[...]
کرا بر تو فرستم که شرح حال کند؟
به نام من ز لبت بوسهای سؤال کند؟
دلم قرین غم و درد و رنج و غصه شود
چو یاد آن لب و رخسار و زلف و خال کند
نه محرمی که لبم نامهٔ بلا خواند
[...]
اجل چه کار به جانهای با کمال کند
چرا ملاحظه خورشید از زوال کند
ز گل برید چو شبنم به آفتاب رسید
دگر چرا کسی اندیشه مآل کند
جز این که رخنه آزادیش فروبندد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.