لبت ز خنده دندان نما گهر ریزد
تبسم تو در آب گهر شکر ریزد
اگر ز سوز دل خود حکایتی گویم
ز چشم شعله، روان گریه شرر ریزد
نظر ز سوزن مژگان یار می دوزم
به چشم آبله ام چند نیشتر ریزد؟
اگر فتد به غلط راه بر گلستانت
ز شاخ گل به سرت عندلیب زر ریزد
مرا به خلوت شرم و حجاب او مبرید
به جوی شیر چه لازم کسی شکر ریزد؟
صدف نیم که دهن واکنم به ابر بهار
به جای قطره اگر بر لبم گهر ریزد
ستم به قدر هنر می کشند اهل هنر
به شاخ، سنگ به اندازه ثمر ریزد
به روی بحر توکل نه آن سبکسیرم
که شیشه در ره من موجه خطر ریزد
دم مسیح و لب خضر خاک می بوسند
چو زلف جوهر تیغ تو تا کمر ریزد
چنان به درد بگریم ز کاوش مژه اش
که خون مرگ ز مژگان نیشتر ریزد
نظر ز چهره شیرین یار می پوشد
به روی آینه تا کی کسی گهر ریزد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.