ز دست یکدگر شکرلبان گیرند سنگش را
ز شیرینی به حلوا احتیاجی نیست جنگش را
به بال عاریت حاشا که تیرش سر فرود آرد
سبکدستی که پیکان بال و پر گردد خدنگش را
به حرف عاشق بیدل، که پردازد در آن محفل
که چون طوطی به گفتار آورد آیینه زنگش را
مرا می پرورد در کوهساری عشق سنگین دل
که باشد ناز چشم آهوان داغ پلنگش را
درین دریا کسی یابد خبر زان گوهر یکتا
که داند همچو آغوش صدف کام نهنگش را
بیابان قناعت وسعتی دارد که هر موری
نمی داند کم از ملک سلیمان چشم تنگش را
من دیوانه راسرگشته دارد این طمع صائب
که گیرم چون فلاخن در بغل یک بار سنگش را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعات عشق، زیبایی و آرزوها پرداخته است. شاعر به تغزل و احساسات عاشقانه اشاره میکند و با استفاده از تصاویر کنایی، به زیبایی طعنه میزند. او بیان میکند که محبت و عشق خاصیتهای ویژهای دارند و در عین حال به تلاش و جستجوی عشق در دل کوهها و دریاها میپردازد. همچنین به طمع و آرزوهای دیوانهوار در عشق اشاره میشود، و در نهایت نسبت به زیباییها و دیدگاه محدود انسانها نسبت به داراییها و ثروتها انتقاد میکند. در کل، شعر تصویری زیبا از عشق و تلاش برای دستیابی به آن را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: مردم با لبهای شیرین و دوستداشتنی خود، نسبت به یکدیگر محبت و علاقه نشان میدهند و نیازی به جنگ و دعوا ندارند؛ چرا که عشق و محبتشان به اندازهای شیرین است که حتی سنگ هم در برابر آن بیارزش میشود و نیازی به مشکلات و درگیریها نیست.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخصی با اعتماد به نفس و شجاعت از تکیه بر چیزهای موقتی و ناچیز پرهیز میکند. او بر روی بالهای عاریتی نمینشیند و نمیگذارد که تیرش به زمین بیفتد. در واقع، این شخص نمیخواهد به خاطر بیاحتیاطی یا کمکاری، نفسی را از دست بدهد یا از معیارهای بلندپروازی خود پایین بیاید. او به قدرت و استقامت خود باور دارد و از امکانات محدود نمیترسد.
هوش مصنوعی: به صحبت عاشق توجه کن، که در جمعی سخن میگوید که مانند طوطی در گفتار، علت وجودی و زیباییاش را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: من را در کوهساری از عشق پرورش میدهند، جایی که دل سنگینی دارد و ناز چشمهای آهوان در آن با حرارت داغ پلنگ ترکیب میشود.
هوش مصنوعی: توی این دریا هیچکس نمیتواند از آن گوهر بینظیر باخبر شود، مگر اینکه کسی مانند آغوش صدف که میتواند دهن نهنگ را در بر بگیرد، آن را بشناسد.
هوش مصنوعی: در بیابان قناعت، فضا و وسعتی وجود دارد که بسیاری از موریها از آن بیخبرند و نمیدانند که دیدگاه محدودشان از خود ملک سلیمان کمتر است.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر آرزوی شخصی است که همچون کسی که سنگی را در فلاخن گرفته، در جستجوی هدفی است. او در تلاش است تا چیزی را به دست آورد که در درونش او را سرگشته و دیوانه کرده است. این شخص امیدوار است که بتواند آن هدف را با قدرت و شدت بیشتری به دست آورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فروغ بادهٔ لعلی برافروزد چو رنگش را
نقاب از پرنیان گل سزد حسن فرنگش را
نگاه نازپرورد تو بر کهسار اگر افتد
به چشم شوخی مژگان بود رگهای سنگش را
مشو غافل! زبان ناز هم فمیدنی دارد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.