چه غم ز خاطر ما دیدنی برون آرد؟
چه خار از دل ما سوزنی برون آرد؟
مرا به گوشه عزلت کشید وحشت خلق
خوشا رهی که سر از مأمنی برون آرد
درین زمانه که امید دست چربی نیست
مگر چراغ ز خود روغنی برون آرد
فغان که جاذبه عشق ماه کنعان را
امان نداد که پیراهنی برون آرد
به آفتاب رسد همچو صبح صافدلی
که از جگر نفس روشنی برون آرد
چو دود هر که درین خاکدان به خود پیچد
امید هست سر از روزنی برون آرد
چو غنچه پاک دهانی سرآمدست اینجا
که سر به جیب برد گلشنی برون آرد
ز درد ما خبرش هست اندکی صائب
کسی که گوهری از معدنی برون آرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و درونی شاعر اشاره دارد. شاعر از غم و درد خود میگوید و به تنهایی و عزلت خود میپردازد. او با اشاره به ناامیدیهای زمانه، تلاش میکند تا نوری از درون خود پیدا کند. عشق و جذبههای آن نیز به نوعی دردسرساز است و مانع از آرامش میشود. شاعر به زیبایی صبح و امید به آینده اشاره میکند و از این که هر موجودی ممکن است روزی از تاریکی به روشنایی برسد، سخن میگوید. او در نهایت به گوهری اشاره میکند که باید از دل دردها پیدا شود. شعر به تمایز بین درد و امید میپردازد و نشان میدهد که در جستجوی زیبایی و روشنی از دل تاریکی باید به تلاش ادامه داد.
هوش مصنوعی: چه دلیلی دارد که ما را نگران کند؟ چه درد و رنجی میتواند از دل ما خارج شود؟
هوش مصنوعی: من را به گوشهای دور از جمعیت و مردم کشاند، خوش به حال کسی که از یک پناهگاه امن خارج شود و به راه خود ادامه دهد.
هوش مصنوعی: در این زمانه، امیدی به نداشتهها نیست و تنها باید از درون خود نوری پیدا کنیم که روشنمان کند.
هوش مصنوعی: آه، جاذبه عشق یار زیبای کنعان اجازه نداد که او حتی پیراهنش را بیرون بیاورد.
هوش مصنوعی: کسی که از دل پاک و روشنش نور و روشنی به وجود میآورد، مانند صبحی است که به آفتاب نزدیک میشود.
هوش مصنوعی: هر کس که در این دنیای فانی گرفتار شود، مانند دودی است که به دور خود میپیچد، اما همچنان امید دارد که روزی از یک روزنه خارج شود و رهایی یابد.
هوش مصنوعی: زمانی که گل و غنچه در حال شکوفایی هستند، در اینجا به پایان رسیدند و درختی که سر خود را در جیب خود پنهان کرده، اکنون شکوفههایش را به بیرون میآورد.
هوش مصنوعی: کسی که از عمق درد و رنج ما آگاه است، مانند کسی است که بتواند جواهر نفیسی را از دل زمین استخراج کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۳
درین زمانه که امید دست چربی نیست
مگر چراغ ز خود روغنی برون آرد
به طور آن غزل صائب است این جویا
مگر چراغ ز خود روغنی برون آرد
چو مست باده رخ از روزنی برون آرد
چه روی نام خدا گلشنی برون آرد
زگرد بالش خورشید تکیه گه سازی
چو شبنمت ز خود از دیدنی برون آرد
چه عقده ها که تواند گشود تدبیری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.