مرا دل از قد خم زنگ ناک می گردد
ز صیقل آینه هرچند پاک می گردد
بود ز جانوران پاک هرچه زنده بود
بغیر نفس که چون مرد، پاک می گردد
بغل گشاده بهشت آیدش به استقبال
ز درد فقر دل هرکه چاک می گردد
ز خلق خوش چه عجب گر ملک شود آدم؟
که خون ز مشک شدن نیز پاک می گردد
برآورد ز گریبان چرخ سر صائب
سری که در قدم عشق تو خاک می گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.